باربدنامه (پژوهش و یادداشت)

باربدنامه (پژوهش و یادداشت)

پژوهش‌ها و یادداشت‌های من در زمینه‌های فرهنگ (هنر و ادبیات)، هنر و ادبیاتِ دراماتیک، انسان‌شناسی و اسطوره...
باربدنامه (پژوهش و یادداشت)

باربدنامه (پژوهش و یادداشت)

پژوهش‌ها و یادداشت‌های من در زمینه‌های فرهنگ (هنر و ادبیات)، هنر و ادبیاتِ دراماتیک، انسان‌شناسی و اسطوره...

کمدی وحشت یا گریم کمدی چیست؟ و چه جایگاهی در تاریخ ادبیات، به‌ویژه «ادبیات نمایشی» و «هنرهای نمایشی» دارد؟

کمدی وحشت یا گریم کمدی چیست؟ و چه جایگاهی در تاریخ ادبیات، به‌ویژه «ادبیات نمایشی» و «هنرهای نمایشی» دارد؟

گریم کمدی که به آن کمدی سیاه، کمدی تاریک، کمدی عبوس، کمدی تلخ و کمدی وحشت نیز می‌گویند، نوعی کمدی است که از طنز تاریک، بیمارگونه یا گروتسک برای ریشخند موقعیت‌های جدی یا تراژیک استفاده می‌کند. این ژانر از کمدی بیشتر دارای «کنایه، طنز، تقلید، مسخرگی، از ریخت‌افتادگی و خشونت» برای آفرینش تضاد و خنده است. کمدی وحشت یا گریم کمدی را می‌توان، نوعی کاتارسیس دانست؛ راهی برای کنارآمدن با واقعیت‌های خشن زندگی با ریشخند آن‌ها.

کمدی وحشت سرگذشتی بلند و دیرینه در ادبیات و نمایش دارد که به دوران باستان بازمی‌گردد. برخی از نمونه‌های کمدی وحشت را می‌توان در ادبیات کلاسیک و به‌ویژه «نمایشنامه‌های آریستوفان» دید که در کمدی‌های خود پندارهای سیاسی و اجتماعی زمان خود، مانند «جنگ، فساد و مذهب» را به ریشخند می‌گرفت. از دیگر نویسندگان این ژانر، چکامه‌سرای رومی «یوونال[m1] » است که اشعاری با هوای طنز سیاه سروده است و زوال اخلاقی و ریاکاری جامعه خود را مورد انتقاد قرار می‌دهد.

در دوران مدرن، کمدی وحشت یا گریم کمدی رایج‌تر و گونه‌گون‌تر شد، زیرا نویسندگان و نمایشنامه‌نویسان مضامین و سبک‌های   ادامه مطلب ...

زندگی‌نامه‌ی دیوید لینچ: فیلمساز و هنرمند سورئالیست

زندگی‌نامه‌ی دیوید لینچ: فیلمساز و هنرمند سورئالیست

دیوید لینچ یکی از کارسازترین و نوآورترین فیلمسازان زمان ماست؛ فیلم‌های او به خاطر تصاویر سورئال، روایت‌های رویایی و طراحی دقیق صدا شناخته می‌شوند. او همچنین فیلم‌نامه‌نویس، نقاش، هنرمند تجسمی، موسیقی‌دان، بازیگر و نویسنده است که در طول زندگی حرفه‌ای خود، گونه‌های گوناگون بیان را بررسی کرده است.

سنین جوانی و تحصیل

لینچ در 20 ژانویه 1946 در میسولا، مونتانا، از پدری دانشمند پژوهشگر و مادری معلم (زبان) به‌دنیا آمد. او در یک خانواده‌ی کوچنشین بزرگ شد که بیشتر در سراسر ایالات متحده در حال سفر بودند. او از دوران جوانی به نقاشی و هنر علاقه داشت و پس از فارغ‌التحصیلی از دبیرستان در سال 1964 در مدرسه هنرهای زیبای بوستون ثبت‌نام کرد. دیوید لینچ سپس به آکادمی هنرهای زیبای پنسیلوانیا در فیلادلفیا جابه‌جا شد و در آنجا 

ادامه مطلب ...

ابزار شکارِ استخوانی خاردارِ پیشاتاریخی

 

دیباچه

ابزار شکارِ استخوانی خاردارِ پیشاتاریخی، جنگ‌افزارهایی هستند که توسط شکارچیان پیشاتاریخی در اروپا و جاهای دیگر استفاده می‌شد. آن‌ها از استخوان یا شاخ حیوانات ساخته‌ می‌شدند و دارای برجستگی‌های تیز در امتداد لبه‌ها هستند که به آن‌ها کمک می‌کند تا به طعمه نفوذ کنند و آن‌ها را نگه دارند. آن‌ها برای ساختن تیر، نیزه یا زوبین به دسته‌های چوبی پیوند می‌شدند. برخی از کهن‌ترین و جالب‌ترین نمونه‌های این ابزارها در سواحل هلند یافت شدند، جایی که از سرزمین غرق‌شده داگرلند آن‌ها را بیرون آوردند. داگرلند سرزمینی بود که بریتانیا و سرزمین اصلی اروپا را در عصر یخبندان به هم پیوند می‌داد. دانشمندان برخی از این ابزارها را با استفاده از روشی مبتنی بر پروتئین تجزیه‌وتحلیل کردند و متوجه شدند که برخی از آن‌ها از استخوان انسان ساخته‌شده بودند، در حالی که بیشتر آن‌ها از استخوان گوزن قرمز ساخته‌شده بودند؛ و این نشان می‌دهد که شکارچیان باستانی برای انتخاب این مواد بیشتر دلیل فرهنگی یا نمادین داشته‌اند تا دلیلی عملی یا حتی اقتصادی.

 

ابزارهای شکارِ استخوانیِ خاردارِ پیشاتاریخ: دریچه‌ای به فرهنگ و نمادهای پیشاباستانی

ابزارهای شکارِ استخوانی خاردار پیش‌ازتاریخ جنگ‌افزارهایی هستند که شکارچیان پیشاتاریخی در اروپا و جاهای دیگر استفاده می‌کردند. آن‌ها از استخوان یا شاخ حیوانات ساخته می‌شدند و دارای برجستگی‌های تیز در امتداد لبه‌ها هستند که به آنها کمک می‌کند تا به طعمه نفوذ کنند و آن‌ها را نگه دارند. 

ادامه مطلب ...

ادبیات فانتزی: ویژگی‌ها، کهن‌الگوها و زیرشاخه‌ها

ادبیات فانتزی: ویژگی‌ها، کهن‌الگوها و زیرشاخه‌ها 

ادبیات فانتزی، ژانری از ادبیات است، دارای گوهرهای بنیادین تخیل و جادو است که در دنیای واقعی یافت نمی‌شوند. داستان‌های فانتزی بیشتر از اسطوره‌ها، افسانه‌ها، فولکلور، داستان‌های عامیانه و دیگر منابع شگفت‌انگیز و جادویی الهام می‌گیرند. ادبیات و داستان‌های فانتزی می‌توانند برای خوانندگان در هر سنی جذاب باشند؛ به‌ویژه برای کودکان، که می‌توانند از داستان‌های خلاقانه و ماجراجویی که تخیل و کنجکاوی آنها را تحریک می‌کند لذت ببرند.

 

برخی از ویژگی‌های ادبیات فانتزی:

  • صحنه بیشتر یک دنیای تخیلی یا نسخه‌ای از یک جهان قراردادی است که با واقعیت فرق دارد. این جهان قراردادی ممکن است تاریخ، جغرافیا، فرهنگ، سیستم جادویی، موجودات و نژادهای برجسته خود را داشته باشد. برای نمونه، مجموعه داستان‌های هری پاتر نوشته جی.کی. رولینگ در یک دنیای جادویی پنهان می‌گذرد که با بریتانیای امروزی همزیستی دارد.
  • طرح داستانی دارای درگیری یا تلاشی است که قهرمان یا قهرمانان باید به آن وارد شوند و بر نیروهای مخالفش غلبه کنند یا کار مهمی را انجام دهند؛ بیشتر با کمک جادو یا همبستگان فراطبیعی. طرح همچنین ممکن است جستارهایی مانند نیکی در برابر بدی، کارهای قهرمانی، دوستی، وفاداری، دلیری، دادگری، چیستی و سرنوشت را بررسی کند. برای نمونه، سرگذشت نارنیا[m1]  اثر سی اس لوئیس ماجراهای چهار کودک را دنبال میکند که از دریچه‌ی یک کمد لباس جادویی وارد سرزمین جادویی نارنیا می‌شوند و به یک شیر (اصلان) کمک می‌کنند تا جادوگر سفید شیطانی را شکست دهد.
  • کاراکترها بیشتر توانایی پیوند با خواننده، همذات‌پنداری و همدردی را دارند؛ بیشتر با توانایی‌ها یا نقش‌های ویژه‌ای که آنها را از سرشت همیشگی دیگر مردم جدا می‌کند. کاراکترها ممکن است انسان، حیوان، موجود افسانه‌ای یا ترکیبی از آنها باشند. کاراکترها همچنین می‌توانند در طول داستان رشد کنند، دگرگون شوند و درس‌های ارزشمندی بیاموزند و درنهایت خود راستینشان را پیدا کنند. برای نمونه، در هابیت‌ها اثر "جی آر آر تالکین" داستان بیلبو بگینز روایت می‌شود؛ هابیتی ترسو و آسوده که به گروهی از کوتوله‌ها می‌پیوندد تا گنج خود را از یک اژدها پس بگیرند و درنهایت به یک قهرمان بی‌باک و باهوش تبدیل می‌شود. 

ادامه مطلب ...

ژانر داستانی کایدان (کوایدان) چیست و چگونه به‌وجود آمده‌ است؟


ادبیات داستانی کایدان یا کوایدان، ژانری از داستان‌های ژاپنی است که دارای ویژگی‌های شگفت‌آفرینی، مرموز بودن و ماوراء طبیعی است. واژه‌ی کایدان در زبان ژاپنی به معنای «گفتگوی شگفت» است و در دوره ادو (1867-1600) به وجود آمد؛ زمانی که مردم از گفتن و گوش دادن به داستان‌های ارواح، هیولاها و سایر پدیده‌های فرا طبیعی لذت می‌بردند.

ادبیات کایدان متأثر از سنت‌های شفاهی، آموزه‌های بودایی، متون کلاسیک چینی و فرهنگ‌عامه آن زمان بود. داستان‌های کایدان اغلب منعکس‌کننده‌ی چالش‌های اجتماعی و سیاسی دوره ادو، مانند ستم بر زنان، فساد مقامات و درگیری‌های بین طبقاتی هستند. داستان‌های کایدان همچنین مضامین کارما، انتقام، وحشت، و اگزوتیسم را بررسی می‌کنند.  ادامه مطلب ...

نقد ادبی معاصر چگونه نقد دراماتیک را دگرگون کرد؟

دیباچه

نقد ادبی خوانش، ارزیابی و تفسیر ادبیات است. می‌توان آن را برای هر شکلی از بیان ادبی مانند شعر، رمان، نمایشنامه و غیره به‌کار برد. نقد ادبی می‌تواند تحت تأثیر هر نظریه ادبی (مانند نقد ادبی معاصر) نیز قرار گیرد که تحلیل فلسفی اهداف و روش‌های ادبیات است.

نقد دراماتیک شاخه‌ای از نقد ادبی است که بر تحلیل و ارزیابی نمایشنامه‌ها و اجراها تمرکز دارد. نقد دراماتیک می‌تواند جنبه‌های مختلف درام مانند تم، ایده، طرح، داستان دراماتیک، کاراکترها، مضامین، سبک، زبان، ساختار و صحنه‌پردازی را بررسی کند. نقد دراماتیک همچنین می‌تواند زمینه‌های تاریخی، فرهنگی و اجتماعی نمایشنامه‌ها و اجرای آن‌ها را در نظر بگیرد.

نقد ادبی معاصر اصطلاحی گسترده است که رویکردها و روش‌های مختلف نقد ادبی را در برمی‌گیرد که در نیمه دوم قرن بیستم ظهور کرد و در قرن بیست و یک به توسعه خود ادامه داد. برخی از جنبش‌های عمده نقد ادبی معاصر عبارت‌اند از «ساختارگرایی، پساساختارگرایی، ساختارشکنی، فمینیسم، مارکسیسم، روانکاوی، پسااستعمارگرایی، بوم‌شناختی و غیره.»  ادامه مطلب ...

بخوان به‌نام آزادی

(این سروده تقدیم می‌شود به م.م)

بخوان به‌نام زن، به‌نام آزادی
به‌نام اندیشه‌ی آبادی

بخوان به‌نام میهنم
که‌ از مادر آمدم و از او می‌روم

بخوان به‌نام جاودانه‌ی وطن
به‌نام جنگآور تن‌به‌تن

بخوان به‌نام خون
کشنده‌ی سپاه جنون
تپنده در رگ‌های آزادی است
خون ما
بر لشگر اهرمن پایانی است 

بخوان به‌نام زندگی
یگانه گوهرش آزادگی

بخوان به‌نام آهنگر باستان
ستایشگرِ آتشِ راستان
که لشگر همآورد بر گِرد شاه
درفشش
چادُرِ شب کشید چون پگاه

بخوان بخوان بخوان
بخوان به‌نام گُردان گردن‌کشان
به‌نام جنگاوران بی‌نشان
هزاران هزار مردم رزمجو
جوانان جان‌داده بی‌گفتُگو 

بخوان به‌نام وطن
پر از درد باد آن انجمن

پر از خشم و پر کینه فریاد زن!
وطن را ببین،
چو درنده‌ای داد زن!
بپرس آن هم‌سنگرم کجاست؟
گران‌مایه خاکِ سرزمینم کجاست؟

تو ای رنجبر، مهترِ دلیر
تو ای دادِ دربند، سردارِ شیر.!

بدرید آن درنده‌ی بی‌هنر 
دَدِ بیدادگر، اژدهای سه‌سر
گران‌مایه‌ی گوهران، ایران‌زمین
هرانکس که نیکو بود، از راه کین
 
که خوش گفت
او فردوسی بزرگ
درخت خِرَد
کوهسارِ ستُرگ
که دیوزاد اهرمن تباه
هم‌او درنده‌ی سیاه
«ندانست جز کژی آموختن
جز از کشتن و غارت و سوختن»
 
که گر آزاد خواهی شدن
از این شومِ ننگ، بامداد خواهی شدن
بپاخیز و با خشم آتش بگیر
ستمگر که دیدی، جانش بگیر!
 
بپاخیز و با من زِ میهن بخوان
سرودی به‌یاد همیهن بخوان

با من بخوان
بخوان بخوان بخوان
 
بخوان به‌نام جاودانه‌ی وطن
به‌نام جنگآور تن‌به‌تن
 
بخوان به‌نام شاهنشهِ شهریار
به‌نام جهان‌دارِ ایران‌تبار
 
بخوان به‌نام کهن پرچمِ این دیار
درخشنده شید و تنومند شیرِ استوار
 
بخوان به‌نام ایران‌زمین
که آزاد باد او
از این جور و کین..!

پایان

پنج نامه‌ی باستانی از مردمان سغدی

نامه های باستانی سغدی
1، 2، 3، 4 و 5
ترجمه شده توسط «پروفسور نیکلاس سیمز ویلیامز»، دانشکده مطالعات شرقی و آفریقایی، دانشگاه لندن
ترجمه از انگلیسی به پارسی و مقدمه‌: باربد. ی
سرچشمه‌ی نامه‌ها: آرشیو دانشگاه واشنگتن | سیاتل، WA
 ****************

تاکنون به فراگیر زیاد شنیده‌ایم که آن‌چه از تاریخ می‌دانیم روایت قدرتمندان، پیروزشدگان، اربابان و خدایگان سرزمین‌های گوناگون است و صدای مردم در میان آن‌ها گم، خاموش و فراموش‌شده است. به‌اندازه‌ی بسیار زیادی این گزاره درست است ولی امروز به کمک دانش باستان‌شناسی، صدا و روایت مردمان نیز از زیر خاک بیرون آمده و ما می‌توانیم روایت آن‌ها را هم از تاریخ، سیاست، رویدادها و آن‌چه بر این سرزمین‌ها گذشته بدانیم. یکی از نمونه‌های آن پنج نامه از مردمان سغدی، به زبان سغدی است که در کاوش‌های باستان‌شناسی پیداشده و گزارش مردم فرودست از تاریخ خود (سال‌های بعد از فروپاشی شاهنشاهی ساسانی) را به ما می‌رساند.
سغدیان مردمی ایرانی‌تبار بودند، که در بازرگانی جاده ابریشم بین قرن‌های چهارم تا نهم میلادی اهمیت فراوان داشتند. بازرگانان سغدی از خانه خود در منطقه‌ای نزدیک به سمرقند امروزی در آسیای مرکزی (جغرافیای اصلی آنها در جنوب ازبکستان و غرب تاجیکستان است)، به سراسر اوراسیا سفر کردند.
تاریخ‌نگاران و رویدادنویسان چینی به زیرکی آن‌ها در تجارت اشاره‌کرده‌اند. اعضای مستعمره‌های سغدی که در چین تأسیس‌شده بود به‌عنوان مدیر، عمل می‌کردند. در همین حال زبان سغدی به‌عنوان یکی از زبان‌های ایرانی، به‌طور گسترده برای ارتباط در مسیرهای تجاری استفاده می‌شد و سغدی‌ها ازجمله مترجمان متون مقدس بودایی در چین بودند. (گفته می‌شود نخستین بار این سغدیان بودند که به‌طور رسمی متون بودایی را در چین ترجمه و معرفی کردند.)
ازنظر جغرافیایی وجود سغدیان در شمال پاکستان کنونی نیز موردپذیرش قرارگرفته است، چراکه فرهنگ این مردمان در این منطقه نیز آثاری از خود به‌جا گذاشته است. این را می‌توان از کتیبه‌های حک‌شده بر روی صخره‌های دره‌های کوهستانی دورافتاده‌ای که راه‌های تجاری از آن‌ها می‌گذشت، فهمید.
باستان شناسان در ایالت‌های گوناگون سرزمین سغد در آسیای مرکزی، معماری و نقاشی چشمگیر و به‌شدت زیبایی کشف کرده‌اند؛ آثار هنری که به مستندسازی فرهنگ ایرانی این مردمان کمک کرده است و اگرچه این مردم هرگز خود امپراتوری بزرگی ایجاد نکردند، ولی در پیوند و گسترش فرهنگ ایرانی به دیگر امپراتوری‌ها سخت کوشا بوده‌اند.
از مهم‌ترین اسناد تاریخیِ سغدی پنج نامه‌ی تقریباً کامل است که در سال ۱۹۰۷ توسط باستان‌شناس مشهور انگلیسی «اورل استاین» در یک برج دیده‌بانی چینی کشف‌شده است؛ اورل استاین که گویا کاراکتر «ایندیانا جونز» را بر اساس شخصیت او ساخته‌اند، اگرچه بر اساس تعریف‌های امروزی، او بیشتر یک جوینده یا غارتگر گنج به‌حساب می‌آید تا «باستان‌شناس»، ولی در کشف آثار بسیاری از تمدن سغدی نقش داشته است. این برج دیده‌بانی چینی، درست در غرب دروازه جید، در یک پاسگاه مستحکم که از تازش‌های غربی به مرکز اداری و فرهنگی دانهوانگ (در انتهای غربی استان گانسو امروزی) محافظت می‌کند، وجود داشته است. نشانی دقیقِ اکتشاف «استاین» در ۹۰ کیلومتری غرب دانهوانگ و ۵۵۰ کیلومتری شرق لولان، پاسگاه مهم دیگری در شاخه جنوبی مسیر جاده‌ی ابریشم، که از صحرای تاکلاماکان   ادامه مطلب ...

شناخت نمایشنامه‌های معاصر جهان: نمایشنامه‌های ناامید به آینده

شناخت نمایشنامه‌های معاصر جهان: نمایشنامه‌های ناامید به آینده
 
پرسش:  کدام نمایشنامه‌های جهان معاصر از کاراکتر بدبختی می‌گویند که دل در تغییر آینده بسته، ولی آینده نه‌تنها هیچ تغییری نمی‌کند، بلکه حتی بدتر هم می‌شود.؟

پاسخ:     نمایشنامه‌های معاصر زیادی وجود دارند که مضامین «بدبختی، بیهودگی و ناامیدی» در جهان معاصر را، در مواجهه با آینده‌ای تغییرناپذیر یا بدتر بررسی می‌کنند.

در اینجا چند نمونه از آن‌ها را مثال می‌زنیم:

§              شاه چارلز سوم [m1] (2014) اثر مایک بارتلت: این نمایشنامه جهان و آینده‌ای را تصور می‌کند که در آن «شاهزاده چارلز» پس از مرگ ملکه «الیزابت دوم» پادشاه می‌شود؛ در ابتدای پادشاهی او، زمانی که از امضای لایحه‌ای که آزادی مطبوعات را محدود می‌کند، خودداری می‌کند؛ پادشاهی بریتانیا با بحران قانون اساسی مواجه می‌شود. در همین حال، اقدامات او باعث یک سری حوادث می‌شود که پادشاهی و کشور بریتانیا را به نابودی تهدید می‌کند.

§              عرق[m2]  (2015) اثر لین نوتیج: این نمایشنامه زندگی گروهی از کارگران کارخانه در ریدینگِ پنسیلوانیا  ادامه مطلب ...

ریشه‌ی واژه و نام ایران

به گزارش بریتانیکا، اولین ذکر نام باستانی ایران یا ایرانا، در سالنامه «شلمانسر دوم» پادشاه آشوری، در سال 844 پیش از میلاد آمده است. بااین‌حال، قدیمی‌ترین سند فیزیکی باقی‌مانده که از «ایران» نام می‌برد، ممکن است «سنگ‌نوشته پالرمو» باشد؛ این سنگ‌نوشته حاوی نام فرعون‌ها و اطلاعات دیگر جهان باستان است و از سنگ بازالت ساخته‌شده است، که قدمت آن به «قرن 25 قبل از میلاد» برمی‌گردد. این سنگ از لشکرکشی یک پادشاه مصری به منطقه‌ای به نام «ایریتیو» یاد می‌کند که در زبان مصری دگرگون‌شده نام باستانی ایران است و برخی از محققان آن را ایران یا قسمت‌هایی از آن دانسته‌اند.

قدیمی‌ترین اسناد حفظ‌شده که از زبان‌های ایرانی میانه استفاده می‌کنند و نام ایران در آن‌ها آورده شده، فقط مربوط به «قرن سوم پس از میلاد» است و شامل کتیبه‌های پادشاهان ساسانی و متون مذهبی مانویان است.


واژه «ایران» از واژه باستانی «آریان» Aryan گرفته‌شده است که به معنی «سرزمین آریایی‌ها» یا «مردم آریا» است، این واژه در معنی کهن خود به معنی آزاده بوده و مردم این سرزمین آریانا به معنی آزادگان می‌گفته‌اند. از طرف دیگر آریا خود نامی از مردمان هند و ایرانی بود که به زبان‌های هند و ایرانی، شاخه‌ای از خانواده زبان‌های هند و اروپایی صحبت می‌کردند.
یکی از قدیمی‌ترین سندهایی که این واژه را ثبت کرده است، «اوستا» متون مقدس دین زرتشتی است که به زبان اوستایی، زبان قدیمی ایرانی که در شمال شرق ایران بزرگ صحبت می‌شود، سروده شده است.
در اوستا از  Airyana Vaejah  به معنی «وطن آریایی‌ها» که گمان می‌رود جایی در آسیای مرکزی باشد، یاد می‌شود.

قدمت اوستا به «هزاره دوم قبل از میلاد» برمی‌گردد، اما قدیمی‌ترین نسخه‌های خطی باقی‌مانده مربوط به قرن 9 پس از میلاد است.

ترجمه سنگ‌نوشته‌های گنج‌نامه از پارسی باستان:

گنج‌نامه یک مکان تاریخی در غرب ایران و در نزدیکی شهر همدان است.
دو سنگ‌نوشته به خط میخی دارد که توسط پادشاهان هخامنشی داریوش و خشایارشا برای ستایش ایزد اهورامزدا و بیان دستاوردهای آنها ساخته‌شده است.
گنج‌نامه در فارسی نو به معنای کتاب گنج است، چراکه مردم گمان می‌کردند که این کتیبه‌ها حاوی اسرار ثروت‌های پنهان است.
این سایت همچنین به دلیل آبشار و مسیرهای پیاده‌روی به سمت کوه الوند محبوب است.
دو سنگ‌نوشته گنج‌نامه به خط میخی و به سه زبان «فارسی باستان، بابلی و ایلامی نو» نوشته‌شده است. آنها به‌جز نام پادشاهی که به آنها دستور داده است، همین محتوا را دارند. متن با ستایش ایزد «اهورامزدا» و بیان نسب و دستاوردهای شاه شروع می‌شود.
متن کامل کتیبه‌ها را که به پارسی نو ترجمه کرده‌ام بخوانید:

 


متن داریوش:
«خدای بزرگ اهورامزدا است که این زمین را آفرید، که آسمان را آفرید، که مردم را آفرید، که شادی را برای مردم آفرید، که داریوش را شاه کرد؛ شاه بسیاری، قانون‌گذار بسیاری.»  ادامه مطلب ...

استودیو جیبلی بدون تریلر و تبلیغات آخرین فیلم هایائو میازاکی را اکران می‌کند

استودیو جیبلی بدون تریلر و تبلیغات آخرین فیلم هایائو میازاکی را اکران می‌کند

 

استودیو جیبلی، یکی از معروف‌ترین و محبوب‌ترین استودیوهای ساخت انیمه در ژاپن، اخیراً اعلام کرده است که قصد دارد آخرین فیلم هایائو میازاکی، انیماتور بزرگ و بنیان‌گذار این استودیو، را بدون هیچ‌گونه تریلر و مواد تبلیغاتی در سینماهای ژاپن اکران کند. این فیلم با عنوان «چگونه زندگی می‌کنید[a1] ؟» در ۱۴ ژوئن سال جاری به نمایش درخواهد آمد و هنوز تاریخ اکران آن در دیگر کشورها مشخص‌ نشده است.

«چگونه زندگی می‌کنید؟»  الهام گرفته از رمان ژاپنی به همین نام نوشته جنزابورو یوشینو در سال ۱۹۳۷ است و داستان پسر جوانی را روایت می‌کند که پس از مرگ پدرش، با عمو خود زندگی می‌کند و در حال رشد عاطفی و فلسفی است. این فیلم توسط استودیو جیبلی به‌عنوان «فانتزی بزرگ» تعریف‌شده است و شایعات زیادی درباره داستان، شخصیت‌ها و صداپیشگان آن وجود دارد. تنها تصویر منتشرشده از این فیلم، پوستر مبهم و رنگ‌آمیز آن است که در دسامبر سال گذشته منتشر شد.


«هایائو میازاکی»، کارگردان و نقاش ۸۰ ساله، چندین بار در طول دوران فعالیت خود 

ادامه مطلب ...

جای‌گاه کلاغ یا غراب در اسطوره و فرهنگ عوام ایران


این مقاله‌ایه که در مورد جایگاه کلاغ در اسطوره و فرهنگ عوام ایران نوشتم، منابع رو به خاطر این که مقاله به راحتی دزدیده و کپی نشه اینجا نمی‌گذارم. ولی اگه برای مطالعه‌ی بیشتر علاقه داشتید بهم پیام بدین تا منابع بیشتری بهتون معرفی کنم.

 

*****************************

همیشه در طول تاریخ زمانی که یک نیروی خارجی به کشوری چیره می‌شود، نخستین کاری که می‌کند این است که نمادها و نشانه‌های ملی آن کشور و مردمان آن کشور را نابود می‌کند. برای این که مردمی که هویت نداشته باشند تلاشی هم برای آزاد کردن خود از بند و زنجیر نیروی اشغال‌گر انجام نخواهند داد. به همین دلیل هم زمانی که شاهنشاهی ساسانی سقوط کرد، نیروهای ویرانگر خارجی تلاش کردند تا نمادها و نشانه‌های هویت ملی ایران را نابود کنند. یکی از نشانه‌های ملی هر کشوری از جمله ایران توتم و حیوانات مقدس آن کشور است. در ایران باستان، سه حیوان مهم هستند که به عنوان توتم و موجود مقدس شناخته می‌شوند؛ گاو، سگ و غراب یا «کلاغ». به همین‌خاطر هم ویرانگران خارجی سگ را نجس دانستند، گاو را احمق دانستند و غراب را نشانه‌ی شوم نامیدند. در صورتی که تا قبل از آن هر سه حیوان نشانه‌های نیک به حساب می‌آمدند. سگ «در اوستا» به عنوانی یکی از یاران امشاسپندان حیوان مقدسی شناخته می‌شود و وظیفه‌اش آن است که از روان مردگان در برابر نیروهای اهرمینو مراقبت کند؛ همچنین زبان سگ را زبان ایزدان می‌دانستند و باور داشتند نیروهای اهریمن را دور می‌کند. از طرفی سگ در فرهنگ عامه‌ی مردم، نشانه‌ی آبادی و آبادانی بود و شنیدن صدایش در شب نشانه‌ی رسیدن به شهر یا آبادی بود. گاو نیز به همین‌شکل یکی از مهم‌ترین حیوانات اساطیری و توتم مردم ایران به حساب می‌آید، فریدون پادشاه باستانی ایران خودش را فرزند گاو می‌دانست و اهورامزدا گاو آسمانی را به عنوان نشانه‌ای از نیکی و پاکی آفرینش به‌وجود آورد. در همین راستا در این مقاله به بررسی جایگاه کلاغ یا غراب در اسطوره و فرهنگ عوام ایران پرداختم تا این پرنده‌ی باستانی ایران را بهتر بشناسیم.  

ادامه مطلب ...

داستان کوتاه نامه‌ها.

    
داستان کوتاهی نوشتم به نام "نامه‌ها" که بی‌شباهت به داستان‌های مکتب سورئال نیست. اگر ایزد هنر و خلاقیت اجازه بده در آینده و به زودی دنباله‌ی این داستان رو هم می‌نویسم. ولی فعلا به این داستان به دیده‌ی یک اثر مستقل نگاه کنید. بخونید و امیدوارم که ازش لذت ببرید.

********************************

از خواب پریدم. همین حالا... تاریکی تقریبا از بین رفته و صدای گند گنجشک‌ها را می‌شود شنید. مهم از خواب پریدن نیست. مهم این است که داشتم خواب می‌دیدم و در آن لحظات لذت بخش خواب و رویا شناور بودم. حتما تو هم حس کرده‌ای، وقتی که آدم از خواب می‌پرد، زمانی که رویای لذت بخشی ببیند تا چند دقیقه بعد از آن، آن حس عجیب رویایی را با خود به همراه خواهد داشت. دلیل این که این نامه را برای تو می‌نویسم این است که تو هم در خوابم بودی. مشکل من این است که رویاهایی که می‌بینم اصلا مثل رویاهای بقیه‌ی آدم‌ها نیست. رویاهای من مثل اسطوره، افسانه، فیلم، داستان یا تئاتر هستند. رویای امشب من هم فضایی مثل یک فیلم پیشرو داشت. فضایی سایبر پانک. فضایی مثل فیلم‌های نئو نوار. در خوابم من 50 سال دیگر، در ژاپن بودم؛ در یک برج بلند؛ در طبقه‌ی پانزدهم یا شاید بیشتر. آن برج برای یک شرکت تحقیقاتی - پژوهشی بود که کاراگاه استخدام می‌کرد. آن شرکت کارش همین بود... پژوهش روی سوژه‌های مختلف و آن سوژه‌ها، دیگر انسان‌ها بودند. درست به خاطر ندارم، ولی فکر کنم قرار بود یک سونامی بزرگ در حد آسمانی بیاید و همه چیز را نابود کند. 
ظاهرا کسی باعث به وجود آمدن این سونامی می‌شد و شرکت باید آن را زودتر از فاجعه پیدا می کرد. 
ادامه مطلب ...

مصاحبه‌ای با یاسمین کسکینتپه، به مناسبت برگزاری نمایشگاه هوش مصنوعی: یادگیری ماشینی رویاهای انسان.

ARTIFICIAL INTELLIGENCE: MACHINE LEARNING HUMAN DREAMS

مصاحبه‌ای با یاسمین کسکینتپه، به مناسبت برگزاری نمایشگاه هوش مصنوعی: یادگیری ماشینی رویاهای انسان.

 

از زمانی که ایده هوش مصنوعی مطرح شد، همواره آن را پدیده‌ای مخالف دنیای هنر و خلاقیت در نظر می‌گرفتند. چرا که هنر از اعماق وجود هنرمندانی خلق می‌شد که دارای حساس‌ترین و عمیق‌ترین عواطف انسانی بودند. فلاسفه در طول تاریخ تلاش زیادی برای فهم چگونگی کارکرد خلاقیت و خلق اثر در هنرمندان انجام داده‌اند؛ به‌طور مثال افلاطون پدیده‌ خلق اثر در هنرمند را امری آسمانی، معنوی و غیرمادی می‌داند و باور دارد که خدایان آسمانی نیروی الهام را در انسان پرورش می‌دهند. نظر مقابل افلاطون، ارسطو است که درست برخلاف او هنر را یک پدیده زمینی می‌داند، که از تقلید علمی و درست طبیعت حاصل می‌شود. آنچه از باورهای متفاوت در مورد خلق هنر وجود دارد، همه در طول تاریخ بشر بر سر یک ‌چیز باهم تفاهم داشته‌اند؛ آن‌هم این نکته است که فناوری ماشینی، رباتیک و هوش مصنوعی نمی‌تواند به فرایند خلق اثر در انسان دست پیدا کند؛ چراکه آن ‌دو از دنیاهایی کاملا متفاوت می‌آیند.

اکنون ولی دانش هوش مصنوعی این فاصله‌ تاریخی را کم کرده است و برای کمک به هنرمندان و تقویت خلاقیت در آن‌ها دست‌به‌کار شده. به همین خاطر از ۶ نوامبر، برابر با 15 آبان در موزه بهداشت آلمان، شهر درسدن، نمایشگاهی با نام «هوش مصنوعی: یادگیری ماشینی رویاهای انسان» برگزار می‌شود، که به همین امر پرداخته است. این نمایشگاه که تا ۲۸ اوت سال ۲۰۲۲ «۶ شهریور ۱۴۰۱» ادامه دارد، در تلاش است از هوش مصنوعی برای کمک به هنرمندان استفاده کند تا موجب رشد خلاقیت در آنها شود. متن پیش‌رو مصاحبه‌ای با یاسمین کسکینتپه به نقل از خبرگزاری خاستگاه‌های نوآوری [innovation origins] است که به همین مناسبت انتشار یافته.

 

-         ایده برپایی این نمایشگاه چطور ایجاد شد؟

-         این ‌روزها هوش مصنوعی به یک بحث داغ تبدیل شده و نمایشگاه ما هم تأثیرات آن را بررسی می‌کند. پرسش‌های اصلی نمایشگاه این است که ما در چه جاهایی باید از این فناوری استفاده کنیم و در چه جاهایی باید خط قرمز دور آن بکشیم؟ رابطه میان هنر و هوش مصنوعی چگونه دیده می‌شود؟ از طرفی این نمایشگاه پرسش‌هایی در مورد موضوع «چیستی هنر» طرح می‌کند؟ آیا هوش مصنوعی نیز می‌تواند خلاقیت داشته باشد و اثر هنری خلق کند؟ اگر آری پس تکلیف مالکیت اثر چه می‌شود؟ اینها همه پرسش‌هایی هستند که در این چند سال گذشته سر آنها بحث بود. به غیر از آن، این پرسش‌ها نیز مطرح می‌شود که آیا می‌شود نام چیزی که هوش مصنوعی خلق می‌کند را هنر گذاشت؟ هوش مصنوعی چه فرآیندی طی کرده تا به خلق آن اثر رسیده؟ آیا این فرآیند با آن‌چه انسان به‌عنوان خلاقیت انجام می‌دهد تفاوت دارد؟ 

البته بحث‌های خیلی جدی در این‌باره وجود دارد. بعضی از نظریه‌پردازان می‌گویند سیستم‌هایی که بر اساس الگوهای تکرار شونده در گذشته، یاد می‌گیرند و بر اساس آن الگوها چیزی می‌سازند با خلاقیت سروکار ندارند، چون هیچ‌ چیز تازه و الگوی جدیدی تولید نمی‌کنند. اما همچنین می‌توان ادعا کرد که ما انسان‌ها نیز از گذشته درس می‌گیریم و در خلق اثر از منابع دیگر برداشت و اقتباس می‌کنیم.

 

-         هنر همیشه بر اساس الگوهای گذشته خلق نمی‌شود، و در بسیاری مواقع از ناکجاآباد آثاری خلق می‌کند.

-         دقیقا.! هوش مصنوعی به مردم این امکان را می‌دهد که موضوعات مختلف را با نگاه متفاوت و دیگری ببینند، یا این‌که چیزهایی را که قبلاً چنین ندیده بودند، اکنون از زاویه و با نگاه دیگری دوباره بازبینی کنند. من این فرآیند را هیجان‌انگیز می‌دانم؛ همکاری بین چیزهایی که هم انسان‌ها در آن خوب هستند و هم هوش مصنوعی در آن خوب است. سیستم‌های هوش مصنوعی ابزارهایی هستند که می‌توانند کارها را به خوبی و بدون اشکال انجام دهند و آن‌ها را به‌ همان خوبی هم اجرا کنند؛ اما آن‌ها نمی‌توانند آن را را به چیزهای دیگر تبدیل ‌کنند. این فقط انسان‌ها هستند که می‌توانند این کار را انجام دهند. هوش مصنوعی می‌تواند به ما انسان‌ها کمک کند تا نگاه خود را به الگوهایی تغییر دهیم که قبلاً هرگز در داده‌ها نمی‌دیدیم.

 

-         همچنین از هوش مصنوعی برای آهنگ‌سازی نیز استفاده می‌شود. آیا این پایان آهنگ‌سازی است؟ آیا این موضوع نیز بخشی از نمایشگاه است؟

-         نمایشگاه دارای امکانات مختلفی است که امروزه با هوش مصنوعی امکان‌پذیرند، آهنگ‌سازی هم یکی از آن‌هاست. در این زمینه ما با سیستم هوش مصنوعیِ باز همکاری می‌کنیم، یک آزمایشگاه پژوهشی از ایالات‌متحده با پروژه‌ «جعبه موسیقی» با ما همکاری کرده تا بازدیدکنندگان بتوانند مجموعه‌ای از آهنگ‌های تولید شده توسط سیستم‌های هوش مصنوعی را تنظیم کنند و به آن گوش دهند. اما در اینجا این پرسش طرح می‌شود که آیا این خلاقیت است؟ آیا هوش مصنوعی می‌تواند کاری را که مجری دیگری انجام داده، او هم انجام دهد و یک آهنگ جدید عالی مردم‌پسند تولید کند؟ این سوال همیشه بی‌جواب است. از هر طرف می‌توانید به آن نگاه کنید. هوش مصنوعی قطعاً می‌تواند الگوهای عالی برای ساختن یک اثر هنری به ما بدهد.

 

-         آیا هوش مصنوعی تا حالا موجب پیشرفت آثار هنری شده؟

-         پیشرفت‌ تکنولوژی و هنر همیشه ارتباط تنگاتنگ و دوجانبه‌ای با هم داشته‌اند. هنرمندان در هر دوره‌ای به کمک پژوهش‌های تازه علمی ابزار جدیدی برای کار خود درست کرده‌اند. هوش مصنوعی هم از این قاعده جدا نیست.

 

-         هوش مصنوعی چقدر قدمت دارد؟

-         واژه هوش مصنوعی برای نخستین‌بار در سال ۱۹۵۶ پدیدار شد، اما آن چیز که امروز از هوش مصنوعی می‌بینیم یا به آن ربط می‌دهیم به دوران باستان برمی‌گردد. میل به داشتن ماشین‌های هوشمند، ماشین‌هایی که کارهای ما را انجام دهند و یا به پرسش‌های ما از زندگی پاسخ دهند همیشه وجود داشته. ده نسخه خطی و باستانی از دانشمندان و فیلسوفان دوران کهن در این نمایشگاه به نمایش گذاشته شده که ایدههای نخستین آنها درباره هوش مصنوعی را نشان می‌دهند. یک نمونه از آن طرحی است که توسط ابن رزاز جَزَری (دانشمند بغدادی قرن دوازده و سیزده ه‍‍ ق)، بنیان‌گذار دانش رباتیک کشیده شده و طراحی او از نخستین ربات نوازنده قابل برنامه‌ریزی انسان نما است که خودش آن را ساخته. مورد دیگر هم نظام اعداد دو در دویی گوتفرید لایبنیتس است که پایههای اساسی سیستمهای رایانه‌ای امروز را ساخته.

 

-         نقش هنرمندان شرکت کننده در این نمایشگاه چیست؟

-         هنرمندان جهان تصویری باشکوه و چشمگیری خلق می‌کنند، به‌وسیله این زمینه‌سازی جدید موضوع را به‌روشی هیجان‌انگیز بازتعریف و دیدگاه‌های تازه‌ای درباره آن بیان می‌کنند.

 

-         برخی بسیار از هوش مصنوعی می‌ترسند. آیا این نمایشگاه می‌تواند راهی برای از بین بردن این ترس پیدا کند؟

 

-         امیدوارم این اتفاق بیافتد، زیرا ما دقیقا بنیان آن را بررسی می‌کنیم. و تلاش‌ داریم ببینیم فناوری در راستای از بین بردن این ترس چطور کار می‌کند. این افسون‌گری و جادو نیست. هوش مصنوعی چیزی نیست به غیر از بندهای مختلف، داده‌ها و الگوریتم. فعلا هوش مصنوعی خیلی ضعیف است و از آن تنها برای موارد خاص استفاده می‌شود. این فناوری هنوز راه درازی در پیش دارد تا به ظرفیت و توانایی‌های کامل یک انسان برسد، آن‌چیزی که فعلا فقط در داستان‌های علمی-تخیلی می‌بینینم.

 

 


 


تصویر نخستین ربات نوازنده‌ی قابل برنامه‌ریزی انسان نما، اختراع جزری؛ در مصاحبه به آن اشاره میکند. این وسیله با انرژی آب کار می‌کرده.

روح‌های سازنده‌ی نظام انسان در کیهان‌شناسی ایران باستان

مقدمه 

ابتدا قرار بود مقاله‌ای با موضوع "روح‌های جاودان در اسطوره‌شناسی ایران باستان" بنویسم؛ ولی وقتی مطالعات و پژوهش‌هام رو در این زمینه شروع کردم این موضوع رو با کاستی‌های زیادی همراه دیدم و در نتیجه تصمیم گرفتم از خیلی قبل‌تر یعنی شناخت روح در جهان‌بینی معاصر شرکت کنم و ریشه‌های اون رو به صورت اجمالی مورد بررسی قرار بدم. چرا که برای درک موضوعِ "ارواح جاودان" ابتدا باید جهان‌بینی کهن ایرانی رو درک می‌کردیم و بعد به اون‌ها می‌رسیدیم. پس به طور کلی به بررسی «جایگاهِ روح‌های سازنده‌ی نظام انسان در ایران باستان» پرداختم و از ابتدای ماجرا شروع کردم و در نهایت به توضیح کارکرد اسطوره‌شناختی ارواح یا روح‌های جاودان رسیدم. در این مقاله جهان‌بینی روح در دنیای معاصر رو توضیح دادم و بعد به توضیح مقدماتی کیهان‌شناسی جهان روحانی در ایران باستان پرداختم. بعد انواع روح‌ها رو با ریشه‌یابی درزمانی، از نظر زبان‌شناسی مورد بررسی قرار دادم و انواع، جهان و کارکرد فلسفی خاص اون‌ها رو بیان کردم.

این مقاله از اون مقاله‌هاییه که به پرسش‌های زیادی در مورد کاربرد بسیاری از واژگان که امروز استفاده می‌شه پاسخ می‌ده، و چرایی هویت امروز ما رو برامون روشن می‌کنه. چرا که می‌فهمیم جهان‌بینی ایرانی‌ها در ابتدا چی بوده و چگونه به این چیزی که امروز هست رسیده.! 


**********************************


روح‌های سازنده‌ی نظام انسان در کیهان‌شناسی ایران باستان.

نویسنده: باربد یحیوی‌زاده

 

قبل از آن‌که در اینجا به اصل موضوع بپردازیم، لازم است به اصل جایگاه روح «یا بهتر بگوییم واژه‌ی روح» در کیهان‌شناسی و جهان‌بینی ایران‌باستان بپردازیم. به طور کلی آنچه که امروز در چارچوب واژه‌ی روح می‌شناسیم، بر اساس جهان‌بینی اسلام و ادیان سامی به وجود آمده است. چرا که آن تصوری که از روح وجود دارد به واسطه‌ی آموزه‌های اسلام (که آن هم تحت تاثیر اساطیر و ادیان سامی است) به وجود آمده و به طور کلی با جهان‌بینی ایران کهن فرق دارد.

در اسلام واژه‌ی "روح" از ریشه‌ی "ریح" به وجود آمده، و خود این واژه (ریح) به معنی باد است. در همین راستا ابن کثیر آیه ۸۵ سوره‌ی اسراء را چنین تفسیر کرده: «ذَات لَطِیفَة کَالْهَوَاءِ سَارِیَة فِی الْجَسَد کَسَرَیَانِ الْمَاء فِی عُرُوق الشَّجَر» که ترجمه‌ی آن می‌شود: «همچون هوا لطیف است و در تن جریان دارد، همچون آب که در ریشه و رگ‌های درخت جاری است».

از طرفی فراموش نکنیم که در آیین‌های قبل از اسلام و حتی فرهنگ عوام مردمان سامیِ بعد از اسلام، انواع روح‌های سرگردانی که گاه و بی‌گاه جسم مردمان را تسخیر می‌کنند را "باد" نامیده  و تا همین امروز هم   آیین‌های مختلفی برای آزادسازی این بادهای پلید وجود دارند. برای مثال اگر به کتاب "اهل هوا" نوشته‌ی غلام‌حسین ساعدی سر بزنیم، گفته شده که در مناطق ساحل نشین جنوب ایران انواع بادها «یا ارواحی» وجود دارند که به مغز انسان نفوذ کرده و آدمی را بیمار و تسخیر می‌کنند؛  برای رهایی از این بادها «یا ارواح» باید آیین خاصی به نام "زار"  را اجرا کرد؛ که البته آن هم شرح خاص خودش را دارد.  هدفم از بیان این مثال این است که بگویم هر منطقه و فرهنگ مردمی‌اش جهان‌بینی و کیهان‌شناسی خاص خودش را دارد و ما برای درک جهان‌بینی و کیهان‌شناسی "ایران باستان" باید به شیوه‌ی خاص خودش عمل کنیم. اصولاً درک جهان‌بینی ارواح برای ما «ایرانیان معاصر» یا از راه اسلام و آموزه‌های آن، و یا از راه مسیحیت به واسطه‌ی رسانه‌های غربی و مخصوصاً سینما آمده است. آن تصویر سفید، رنگ پریده، سبک و شناور در هوا که معمولاً هم بر اساس صورت و جسم مادی انسان تصویر می‌شود، دقیقا بر اساس جهان‌بینی سامی ترسیم شده است. روح گویی جسمی است که با عنصر باد ترکیب شده و تغییر شکل داده. اصلاً واژه‌ی "شبح" دقیقاً به همین تصویر دلالت دارد؛ روح انسان بعد از مرگ که همچون جسم آدمی در زمان حیات است. در زبان عبری و آیین-اسطوره‌شناسی قوم یهود از دو واژه‌ی "روح" و "نفیش" استفاده شده؛ واژه‌ی "نفیش" هم‌ریشه و هم‌معنی واژه‌ی "نَفَس" است و در بسیاری از جاها معنی "دم و بازدم" را می‌دهد. به همین خاطر هم در مذهب‌شناسی یهود، روح همچون باد و نسیم از راه دهان، ریه‌ها، و تنفس وارد بدن می‌شود. از طرف دیگر در جهان‌بینی «پسا اسلامی ایران» تنها یک روح، برای جسم هر فرد وجود دارد و درست برعکس جسم که نابود شدنی است، روح جاودان است و نابود نمی‌شود. بر اساس آموزه‌های ملاصدرا در کتاب «الحکمة المتعالیة فی الأسفار الأربعة العقلیة» او باور دارد که روح در پیدایش مادی و در ماندگاری فرامادی است: «در آغاز تن پدیدار می‌شود و سپس روح در آن جای می‌گیرد، اما به هنگام مرگ روح از تن بیرون رفته و در قالب مثالی به جای می‌ماند (جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا).  

ادامه مطلب ...

فرود آمد


ستاره فرود آمد و باران بارید

نه گذر از گاهِ هستی آگاه شد

و نه نور به کنج خلوتِ سایه راه یافت

تنها جهان در گهواره‌ی هستی، ابرها را کنار زد

و روز، به روزی دیگر رسید.

آدمی خود سنگ‌سار قبر خویشتن است

بریده‌بال و پنهان شده در هزارتوی خویش

پرواز را از یاد برده است

خود آهنگر زندان خویش

عروسکِ عروسک‌گردانِ خویش

در آرزوی باران خاک می‌خورد

در آرزوی خاک، آتش.!

شاهنشه نور بر بالشی از ابر خوابید

سرور ظلمات بیدار

و باز بی‌گاه شد.!

جهانی گم شده در ظلمات

ماهِ قرمز، ماهِ خون و خیال و آرزو.!


نوشته‌ی باربد. ی



پرواز به جهان بالا در آیین‌های نخستین انسان (شمنیسم)

  

در همه‌ی اسطوره‌های جهان، خدایان با ارتفاع، آسمان و اجرام آسمانی پیوند دارن؛ به طوری‌که پرواز یا صعود به جهان بالایی در تمام مذاهب انسانی برای همه آشناست. در این مقاله می‌خوایم که اول به این پدیده‌ی جادویی در شمنیسم نگاه کنیم (چرا که شمنیسم یکی از اولین مذهب‌های تاریخ انسان‌شناسیه)، و بعد از اون در اساطیر ایرانی این پدیده رو جستجو می‌کنیم... به طور مثال در گیلگمش «شَمَش» خدای نور و خورشید، مدام از آسمان به انسان‌ها نگاه می‌کنه و از اون جای‌گاه شکوهمند خودش در اوج گنبد فیروزه‌ای قهرمانان اساطیری رو در پناه خود نگه‌ می‌داره (انوناکی‌ها خدایان آسمانی در اسطوره‌های سومری هم در بالای گنبد آسمانی زندگی می‌کنن)، یا در اسطوره‌های ایران (مثل شاهنامه) روایت‌هایی از «درخشیدن جم در آسمان»، «پرواز جادویی زال»، «آسمان‌پیمایی کاووس» و «عروج کی‌خسرو» وجود دارن؛ در اسطوره‌های یونانی خدایان در بلندای کوه المپ در اوج آسمون جا گرفتن و یا در تفکرات اسکاندیناوی باستان (جهان وایکینگ‌ها و نورس باستان) آزگارد در اوج آسمان‌ها قرار داره. در تمام این اساطیر، قهرمان یا قهرمان‌هایی هستن که برای رسیدن به جهان بالایی سعی در پرواز دارن و سعی می‌کنن تا اون‌جا که ممکنه در آسمان اوج بگیرن؛ به احتمال بسیار زیاد تمام این اسطوره و آیین‌ها از یکی از نخستین مذاهب بشری یعنی «شمنیسم» به وجود آمدن. به این معنی که بشر در طول حرکت خطی زمان با رشد ذهنی، تغییرات جغرافی، آب‌وهوایی باورها و تغییر شرایط زندگی، اندیشه‌های خودش رو هم رشد و تغییر داده، ولی هر چه که کرده جوهره و ریشه‌ی اصلی اون رو نگه داشته.   

***********************

 

بر اساس شواهد به دست آمده از بسیاری از سنن در گذشته‌های دور، نیروی جادویی پرواز در زمان اساطیری، بین همه‌ی انسان‌ها مشترک بوده؛ به‌طوری که شکل‌کلی تصویرهای اسطوره‌ای «تصویر روح به شکل پرنده» و «تصویر پرنده به عنوان هدایت‌گر روح به دنیای دیگر» تقریباً در سراسر جهان 

ادامه مطلب ...

کیهان شناسی آخرالزمان در جنگ ستارگان.


این مقاله‌ رو جان لایدن استاد دانشگاه از دپارتمان مطالعات فلسفی و فیلم‌شناسی دانشگاه نبراسکا نوشته، و در مورد مجموعه فیلم‌های جنگ‌ستارگان هست. (البته به غیر از این سه تا اپیزود آخر که واقعا مزخرف بودن.!) در طول این دو هفته‌ای که گذشت مشغول ترجمه‌ی این مقاله بودم و از مطالعه‌ی این کار واقعا لذت بردم. یه تحلیلی اسطوره‌شناختی بر روی جنگ ستارگان انجام داده که واقعا خوندنش لذت بخشه. از تفکرات کمپل شروع کرده و با بررسی ادیان باستانی شرق و غرب کار رو ادامه داده. اگه به سینما، اسطوره‌شناسی و فیلم‌نامه‌نویسی علاقه دارید پیشنهاد می‌کنم که حتما این مقاله رو بخونید.

******************************************* 


اکنون که بعد از‌ شانزده‌ سال، اپیزود جدیدی از مجموعه‌ی‌ جنگ‌ ستارگان‌ اکران شده، منتقدان متوجه درون‌مایه‌های اسطوره‌ای این مجموعه شده‌اند. مؤلفه‌های آیینی موجود در فیلم تهدید شبح شاید‌ بسیار‌ واضح‌تر باشد، ولی حقیقت این است که این‌ مؤلفه‌ها‌ در مجموعه‌های ابتدایی نیز موجود بوده‌اند. مسلما موفقیت چشم‌گیر مجموعه جنگ ستارگان، تنها مدیون بازاریابی خوب و جلوه‌های ویژه آن‌ نبوده‌ و حتی این دو، عوامل اصلی نیز محسوب نمی‌شوند، بلکه موفقیت‌ این مجموعه، برخاسته از توانایی آن در بهره‌برداری موفق از کهن‌الگوهای اسطوره‌شناختی 

ادامه مطلب ...

بررسی انسان در نقاشی‌سنگ‌های پیشاتاریخی.


بعد از مدت‌ها برگشتم و مقاله‌ی کوتاهی نوشتم درباره‌ی چگونگی زندگی انسان در دوران پیشاتاریخی... برای مقدمه چیز زیادی به ذهنم نمی‌رسه که بگم، ولی شناخت زندگی انسان نخستین، و فهم این که چطور انسان گذشته شکل گرفته، باعث می‌شه تا ما خودمون «انسان امروزی» رو بهتر بشناسیم و در جهان اطراف بهتر عمل کنیم.

راستی... سال نو هم مبارک.! 


****************************************** 


پیش از تاریخ، دورانی‌ست که بیش از 99 درصد عمر انسان در آن سپری شده، ولی اطلاعات ما از آن بسیار اندک است. در حقیقت هر دوره‌ای که از آن سپری شده، یک لایه‌ از ابهام روی آن قرار گرفته است. اهمیت پیش از تاریخ در این است که آدمی در آن تحول یافته و شخصیت انسانی او در آن شکل گرفته است و به تعبیر دیگر، همه‌ی دستاوردهای مدرن بشری، ریشه‌ در دوره‌ی پیشاتاریخی دارد. پیش از تاریخ، منبع و منشأ تکامل و فرهنگ انسان است؛ و مادر همه‌ی فرهنگ‌ها در پیش از تاریخ است. (برای مثال: فرهنگ و آیین‌های شیعه‌گری شدیدا ریشه در پیش‌ازتاریخ دارن.) برای شناخت سیر تحول انسان، تاریخ، فرهنگ و هنر ناگزیریم پیش از تاریخ را 

ادامه مطلب ...