ادامه مطلب ...
بالاخره بعد از سه روز تلاش شبانهروزی این مقاله تموم شد. در سه روزی که گذشت حدود 20 ساعت برای نوشتن این مقاله که در مورد سندبادنامه، سرچشمهی اون و نویسندهش هست، وقت گذاشتم. امیدوارم کار خوبی شده باشه.
سندبادنامه یکی از داستانهای آموزشی و اخلاقگرای معروف ادبیات ایران است که سرگذشت دراز دارد. پیش از آن که شروع کنم اول از همه باید روشن کنم که سندبادنامه هیچ ربطی به داستان زیبا و پرماجرای «سفرهای سندباد» که یکی از روایتهای معروف آن در میانهی کتاب هزار و یک شب آمده ندارد. داستان سفرهای سندباد خود یک افسانهی کهن ایرانی است، ماجرایی جداگانه دارد و در اقتباس از آن نمایشنامهها (مثل هشتمین سفر سندباد نوشته بهرام بیضایی) و فیلمهای زیادی از انیمیشن تا سینمایی ساخته شده. (از انیمههای ژاپنی تا نسخههای هالیوودی.) در آنجا سندباد مردی است دریانورد و ماجراجویی دلیر که به استقبال خطر میرود و با صحنههای شگفتیانگیز روبرو میشود و به نیروی تدبیر یا به خواست تقدیر بارها خود را از کام مرگ بیرون میکشد و با تحمل رنج اینگونه سفرهای خطرناک به دانش و ثروت میرسد و توانگر میشود و در دوران پیری و بازنشستگی سرگذشت عبرتانگیز خود را برای مردی تهیدست و همنام خود (بهنام: سندباد حمال) تعریف میکند. نمونهدیگر این داستان همچون گیلگمش پادشاه سومر است که برای به دست آوردن راز جاودانگی سفری را شروع میکند، ولی درنهایت با دانایی به خانه بر میگردد. (البته همینجا اعلام کنم که سفرهای سندباد روایتهای دیگهای هم داره و ماجرای یه دریانورد معروف ایرانی، ساکن در شهر بوشهر هست؛ و بعدا یه مقالهی دیگه هم در مورد اون مینویسم.)
ولی در داستان مورد نظر ما سندباد نام حکیمی است فرزانه، که عهدهدار تربیت شاهزادهای است و