خیلی اتفاقی، امروز این مقاله رو که چندوقت پیش نوشته بودم پیدا کردم. این مقاله در مورد جایگاه سگ در فرهنگ ایرانی، مخصوصا جایگاه سگ در ایرانباستان هست. جالب اینجاست که بدونیم سگ در فرهنگ کهن ایرانی، نتنها حیوانی محبوب و بهترین دوست ایرانیها بوده، بلکه موجودی مقدس به حساب میاومده.
سگ در دین زرتشتی و میان ایرانیان باستان ارزش و جایگاه ویژهای داشتهاست. به موجب اخبار قدیم و مورخان یونانی چون استرابو و هرودوت و دیگران میان ایرانیها سگ از احترام و تقدس فوقالعادهای برخوردار بوده و مقام حقوقی چون انسان داشتهاست. در نقش برجستههای برجا مانده سگ یار وفادار میتراست که با او به شکار میرود.واژهی «سگ»در بیشتر زبانهای هند-اروپایی و لهجههای ایرانی وجود داشته و هم اکنون نیز برجاست.در بسیاری از لهجههای کنونی ایران، همچون: کاشانی و سمنانی واژهی «سپن» که ریشهی اوستایی کلمهی «سگ» است، باقی است. البته این واژه در زبان تالشی نیز کاربرد دارد. در زبان گیلکی واژه ی "سک" در بعضی مناطق، به ویژه نواحی شرقی گیلان مانند اشکورات، رایج است. حتّا به گفتهی یاقوت حموی، اصفهان(اسپهان) از واژههای «اِسبا» به معنی سپاه و سگ است و این نشان میدهد که در لهجههای قدیم اصفهان «اسباه» به معنی «سگ» بودهاست. واژهٔ«سپک» در اوستا صفت است به معنی سگ مانند.هرودوت در تاریخ خود دربارهی افسانه زایش کوروش بزرگ نوشتهاست که او را به گاوبانی سپردند، همسر او که «سپکو» نام داشت. او کوروش را شیر داد و بزرگ کرد چون کوروش به نزد پدر و مادر خود بازگشت، همواره نام «سپکو» را بر زبان میراند و مهربانیهای او را به یاد میآورد چون پدر و مادر همیشه نام «سپکو» به معنی «سگ» را از زبان پسر میشنیدند، به مردم میگفتند که به خواست ایزدان، کوروش در بیابان از سگی شیر خورد و پرورش یافت. نظر به همین داستان است که برخی از نویسندگان و محققین گمان کردهاند که او در کودکی از سگی شیر خورده است.در همهی داستانها و افسانههایی که دربارهی سگ بیان شده، این حیوان مجموعهای از نمادهای پیچیده، اما شفابخش، وفادار و راهنمایی است که شکار و مرگ را به نمایش میگذارند و با لیس زدن قدرت پاکیزهسازی خود را آشکار میسازد، گویی نگهبان مرز میان خودآگاهی و ناخودآگاهی است. او نه تنها در گذشتگان را به دنیای فروردین راهنمایی میکند، بلکه از عالم ماورا خبر داشته، میانجی دنیا و آخرت است و پیوندی اساطیری با ماورا دارد.در دین زرتشتی سگ با انسان هم رتبه است و احکام و ویژگیهایی که به آن نسبت داده شده با ویژگیهای انسانها برابری میکند، گویی این حیوان آمیزهای از جانوران و مردمان است و حتا گفتهاند سه یک او از انسانهاست و از این جهت «سگ» خوانده شدهاست. ایرانیان باستان معتقد بودند که «سگ با کمک خروس ارواح پلید و جادوان را هنگام شب از زمین دور میکند و سروش را یاری مینماید. دشمن اهریمن است و چون واق میکند درد و رنج و آزار و نافرمانی را از بین میبرد.در آیین مهر سگ یار وفادار میتراست که با او به شکار میرود.در نقشهای برجستهای بزرگ باز یافته در ناحیهی استربورکن و هورنهایم و روکینکن در آلمان سگهای شکاری در پیرامون میترا دیده میشوند.مشی و مشیانه هنگامی که حیات انسانی یافتند، آتش روشن کردند و گوسفندی را که اورمزد به آنها داده بود، ذبح نموده، قطعههایی از آن را درون آتش انداختند که در نظر ایشان عنصری بسیار مقدس بود و قطعهای را به سوی آسمان افکندند، سگی که همراه آنان بود دوید و گوشت را ربود و خورد. مطابق این روایت احتمال دارد یکی از دلایل تقدس سگ در نزد زرتشتیان، همین یعنی تغذیه از گوشت مقدس باشد. در روایت دیگر مشی و مشیانه قطعهای گوشت در آتش میافکندند و قطعهای را به عنوان سهم ایزدان به سوی آسمان میاندازند و قطعهی سوم را به سگ خود میدهند. میتوان فرض کرد که آتش و ایزدان و سگ، هر سه از دیرباز مقدس به شمار میآمدند که مشی و مشیانه هر یک از سه قطعهی گوشت را به یکی از آنها میدهند.در روایات داراب هرمزدیار از سگ مقدسی به نام زرینگوش سخن به میان آمدهاست که پاسبان کالبد کیومرث است و به تنهایی از آن کالبد نگهداری میکند، چنانکه هفت امشاسپند نتوانستند از آن محافظت کنند اما زرینگوش از عهدهی این کار برآمده، در زمرهی محافظان پل چینوت قرار میگیرد. به اعتقاد زرتشتیان سگ از جمله موجوداتی است که از نطفهی کیومرث به وجود آمدهاند و به دلیل وجود نطفهی وی در این حیوان گوشت آن خوردنی نیست.در بندهشن آمدهاست: «از آفریدگان مادی، سگ، نگهبان و از میان برندهی دروج و درد است و با چشم همهی ناپاکیها را از میان میبرد».ارداویراف در سفر روحانی خود به دوزخ رسیده، مشاهده میکند که «دیوان مانند سگ روان مردی را میدرند و گوشت او را به سگان میدهند، میپرسد: که این تن چه گناه کرد که این گونه مجازات میشود؟ سروش پاک و ایزد آذر به او پاسخ میدهند که این روان آن مردم بدکار است که در گیتی سگ شبانان را، از خورش بازداشت یا زد و کشت.فرگرد سیزدهم وندیداد با ۵۶ بند دربارهی کیفر و مجازات قتل انواع سگها و ایذاء و آزار آنهاست. در بخش نخست از این فرگرد بیان میشود که از میان آفریدههای اهورامزدا سگ بسیار محترم است، چون از سپیدهی کاذب تا فجر صادق با اهریمن مقابله میکند و پاسبان آفرینش نیک است.یمه خدای مرگ دو سگ داشته که همواره او را همراهی میکردند. وظیفهی اصلی آنها ترسانیدن اهریمنان و مراقبت از ارواح بودهاست. میگویند ارواح درگذشتگان از یمه (جمشید) خواستند که سگها را برای راهنمایی و نگهبانی آنها به سرزمین مردگان بفرستد.در اسطورهای ایرانی و دین زرتشتی سگ پشوپانه محافظ پل چینوت و نگهبان گذرگاه میان دنیا و آخرت است. وظیفهی آن حیوان، این است که ارواح پاک را از آسیب اهریمن میرهاند و به ارواح پلید اجازه نمیدهد که از این پل عبور نمایند.همچنین آمده است که هر کس در دنیا از سگ نگهداری کند و به آن غذا داده، حیوان را نیازارد، اگر چه دوزخی باشد زرین گوش همان سگی که در آغاز نگهبان کالبد کیومرث بود و سپس نگهبان چینوت پل میشود، آوایی سهمگین سر میدهد چنان که دیوان از عذاب کردن آن روان دست بر میدازند؛ اما اگر کسی در دنیا سگ را آزار دهد، زرین گوش اجازه عبور از پل چینوت را به او نمیدهد.از دیدگاه زرتشتیان زمانی که جان از بدن خارج میشود اگر کسی در کنار پای جسم بسته باشد چون نسوش (دیوی که بر اجساد آدمی دست مییابد و آن را پلید میسازد.) بر وی هجوم برد و چنانچه سگ آن جسد را ببیند، نسوش رانده میشود. به احتمال زیاد رسم سگدید که عبارت بود از آوردن سگی بر بالین محتضر یا مرده و نشان دادن جسد به سگ و مالیدن پوزه به آن جسد، از همین عقیده سرچشمه گرفتهاست. «سگ که دزد و گرگ و دشمن مادی را میراند قادر به راندن« دروج» و نسوش پلیدی که از سوی باختر، جایگاه دیوان، بر جسد مرده حمله میکند، هم هست. سود و خاصیت طبیعی و طبی رسم «سگدید کردن» این است که حیوان مذکور در شناخت مرگ توانا و در مرگ ناگهانی و بیهوشی قادر به تشخیص مردگان از زندگان است. تا چندی پیش با نهادن قطعه نانی بر سینهی جسد و بردن سگ برای برداشتن آن رسم «سگدید کردن» به ذهنها القا میشد.»منابع:مهدوی، ملیحه (۱۳۷۹). مقاله: «سگدید، رانش اهریمن». کتاب ماه ادبیات و فلسفه، شماره (۴۰).رضی، هاشم (۱۳۸۴). دین و فرهنگ ایرانی پیش از عصر زرتشت. تهران: انتشارات سخن.میترا در کنار سگ باوفایش، هنگام قربانی کردن گاو آسمان.
چقدر جذاب بود. سوال ذهنم همیشه این بوده که آیا از سمت تمدن های دیرینه، این حجم از وفاداری و حس مسئولیت سگ ها، جایی ستایش شده؟که پاسخم رو گرفتم. درباره این مجسمه، مار و خرچنگ پایینش و علت کشتن گاو آسمان،هم مطلب بنویسید. ممنونم

