ادامه مطلب ...
در همهی اسطورههای جهان، خدایان با ارتفاع، آسمان و اجرام آسمانی پیوند دارن؛ به طوریکه پرواز یا صعود به جهان بالایی در تمام مذاهب انسانی برای همه آشناست. در این مقاله میخوایم که اول به این پدیدهی جادویی در شمنیسم نگاه کنیم (چرا که شمنیسم یکی از اولین مذهبهای تاریخ انسانشناسیه)، و بعد از اون در اساطیر ایرانی این پدیده رو جستجو میکنیم... به طور مثال در گیلگمش «شَمَش» خدای نور و خورشید، مدام از آسمان به انسانها نگاه میکنه و از اون جایگاه شکوهمند خودش در اوج گنبد فیروزهای قهرمانان اساطیری رو در پناه خود نگه میداره (انوناکیها خدایان آسمانی در اسطورههای سومری هم در بالای گنبد آسمانی زندگی میکنن)، یا در اسطورههای ایران (مثل شاهنامه) روایتهایی از «درخشیدن جم در آسمان»، «پرواز جادویی زال»، «آسمانپیمایی کاووس» و «عروج کیخسرو» وجود دارن؛ در اسطورههای یونانی خدایان در بلندای کوه المپ در اوج آسمون جا گرفتن و یا در تفکرات اسکاندیناوی باستان (جهان وایکینگها و نورس باستان) آزگارد در اوج آسمانها قرار داره. در تمام این اساطیر، قهرمان یا قهرمانهایی هستن که برای رسیدن به جهان بالایی سعی در پرواز دارن و سعی میکنن تا اونجا که ممکنه در آسمان اوج بگیرن؛ به احتمال بسیار زیاد تمام این اسطوره و آیینها از یکی از نخستین مذاهب بشری یعنی «شمنیسم» به وجود آمدن. به این معنی که بشر در طول حرکت خطی زمان با رشد ذهنی، تغییرات جغرافی، آبوهوایی باورها و تغییر شرایط زندگی، اندیشههای خودش رو هم رشد و تغییر داده، ولی هر چه که کرده جوهره و ریشهی اصلی اون رو نگه داشته.
***********************
بر اساس شواهد به دست آمده از بسیاری از سنن در گذشتههای دور، نیروی جادویی پرواز در زمان اساطیری، بین همهی انسانها مشترک بوده؛ بهطوری که شکلکلی تصویرهای اسطورهای «تصویر روح به شکل پرنده» و «تصویر پرنده به عنوان هدایتگر روح به دنیای دیگر» تقریباً در سراسر جهان