از دور صدای سوگ میامد
در جایی زمزمه
از دور صدای درد میامد
در جایی فریاد
صدای غولی در درون
همه جا شب بود
تو ماهی پنهان
همه جا یاس بود
من صدای این خاک تفته
همه جا خون
من دلیلی از خون
همه جا سرخ بود
من پادشهی بر الاغ
همه جا عشق بود و من
به دنبال آن پرنده
همه جا رنگ بود و من
غم آوازی سیاه
سکوتی شکسته