صلیب
بر صلیب کشیدند مرا
بر بلندای کوه المپ
بر بلندای ابرهای سیاه
تا خدایان شاهد رنج بی پایان من باشند...!
و مردمان بر من بخندند
وآیندگان
شاید که بر من بگریند.
و خدایان مرا که بر صلیب کشیده شده ام،
صلیب عصر خویش
تماشا می کنند.
و من که میخ کوب صلیب عصر خویشم
بر بلندای این کوه سخت
دماوند را تماشا می کنم
که باز خورشید بر فرازش طلوع می کند...!
پادشاهی می کند...!
...
باربد. ی
مهر.1389
تقدیم به نخستین دیوانه ای که ساعت را ساخت