باربدنامه (پژوهش و یادداشت)

باربدنامه (پژوهش و یادداشت)

پژوهش‌ها و یادداشت‌های من در زمینه‌های فرهنگ (هنر و ادبیات)، هنر و ادبیاتِ دراماتیک، انسان‌شناسی و اسطوره...
باربدنامه (پژوهش و یادداشت)

باربدنامه (پژوهش و یادداشت)

پژوهش‌ها و یادداشت‌های من در زمینه‌های فرهنگ (هنر و ادبیات)، هنر و ادبیاتِ دراماتیک، انسان‌شناسی و اسطوره...

بررسی انسان در نقاشی‌سنگ‌های پیشاتاریخی.


بعد از مدت‌ها برگشتم و مقاله‌ی کوتاهی نوشتم درباره‌ی چگونگی زندگی انسان در دوران پیشاتاریخی... برای مقدمه چیز زیادی به ذهنم نمی‌رسه که بگم، ولی شناخت زندگی انسان نخستین، و فهم این که چطور انسان گذشته شکل گرفته، باعث می‌شه تا ما خودمون «انسان امروزی» رو بهتر بشناسیم و در جهان اطراف بهتر عمل کنیم.

راستی... سال نو هم مبارک.! 


****************************************** 


پیش از تاریخ، دورانی‌ست که بیش از 99 درصد عمر انسان در آن سپری شده، ولی اطلاعات ما از آن بسیار اندک است. در حقیقت هر دوره‌ای که از آن سپری شده، یک لایه‌ از ابهام روی آن قرار گرفته است. اهمیت پیش از تاریخ در این است که آدمی در آن تحول یافته و شخصیت انسانی او در آن شکل گرفته است و به تعبیر دیگر، همه‌ی دستاوردهای مدرن بشری، ریشه‌ در دوره‌ی پیشاتاریخی دارد. پیش از تاریخ، منبع و منشأ تکامل و فرهنگ انسان است؛ و مادر همه‌ی فرهنگ‌ها در پیش از تاریخ است. (برای مثال: فرهنگ و آیین‌های شیعه‌گری شدیدا ریشه در پیش‌ازتاریخ دارن.) برای شناخت سیر تحول انسان، تاریخ، فرهنگ و هنر ناگزیریم پیش از تاریخ را   بشناسیم. تا دو قرن پیش، از واژگان پیش‌ازتاریخ (یا پیشاتاریخی) در ادبیات، تاریخ و تاریخ‌هنر خبری نبود. هنوز دریچه‌ای از پیش‌ازتاریخ به روی انسان بعد از انقلاب صنعتی باز نشده بود. حتی واژه‌ی تاریخ‌هنر نیز تا پیش از «یوهان وینکلمن» برای همه‌ی هنرمندان و هنر دوستان بیگانه بود. هنرمند و  هنرشناس در عمر و زمان خویش محدود بود و از سیر تحول هنر که از کجا و چگونه صورت گرفته، اطلاعی نداشت. «با تدوین تاریخ هنر باستانی وینکلمان، روش جدید طبقه‌بندی و توصیف آثار هنری بر اساس فضایل کلی، سبک‌هایی که در جریان زمان دستخوش تحول می‌شوند، آغاز شد.» 

دوره‌ی پیش‌ازتاریخ و فرهنگ و هنرش در تاریخ فرهنگ، نسبت به دوره‌های تاریخی ناشناخته است. شناخت این دوره نیازمند رشته‌های علمی مرتبط و متعدد است. زمانی می‌توانیم آثار هنری پیش از تاریخ به ویژه عصر «پارینه‌سنگی» را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم که ویژگی‌های فرهنگی آنان را بهتر بشناسیم. این‌که آنان چگونه فکر می‌کردند، باورها و اعتقاداتشان چه بوده، آرمان‌ها و آرزوهایشان چه بوده، معیشت‌شان چه بوده و چگونه تولید می‌کردند، چگونه با هم ارتباط برقرار می‌کردند و محیط‌زیست‌شان چگونه بوده است. «رابرت برایدوود» باستان‌شناس امریکایی در این رابطه می‌نویسد: «مردمی که در دوران پیشاتاریخی زندگی می‌کرده‌اند کتاب‌های تاریخی برای ما باقی نگذاشته‌اند، اما آنها ندانسته مدارکی دال بر هستی و روش زندگی خویش بر جا گذاشتند. این مدارک به وسیله‌ی علوم گوناگون (مثل دیرینه‌شناسی) بررسی و تفسیر می‌شوند.» 

پیش از اینکه انسان وارد دشت شده و دهکده‌های اولیه‌ را تشکیل بدهد، قبیله‌نشین بوده و این دوره را اصطلاحاً «پالئولیتیک» یا «پارینه‌سنگی» نامیده‌اند. (منظور از قبیله‌نشین یعنی این که در قبیله‌های کوچیکِ ابتداییِ خوشه‌چین زندگی می‌کرده. قبیله خوشه‌چین قبیله‌هایی هستن که انسان‌ها با شکار و خوردن گیاه وحشی زندگی می‌کردن؛ نه دام‌داری می‌کنن و نه کشاورزی.) دوره‌ی پالئولیتیک (پارینه‌سنگی) را  به دلیل طولانی بودنش و تفاوت‌های فرهنگی و نوع انسان‌ها و ابزارهایش به «پالئولیتیک قدیم یا زیرین»، «میانه» و «جدید» تقسیم کردند که آغاز عصر پالئولیتیک قدیم با ظهور اولین انسان‌ها که به «هوموهبیلیس» (یا انسان ماهر: به احتمال زیاد اولین سره از خانواده‌ی انسان‌هاست که توانسته ابزار «از جنس سنگ» برای خودش بسازه. گمان می‌ره که انسان ماهر در استفاده از ابزار سنگی الدوایی مربوط به پارینه سنگی زیرین، استاد بوده و از ورقه‌های سنگی استفاده می‌کرده. به احتمال بسیار زیاد این ابزار برای قصابی و کندن پوست حیوان‌ها بودن. این ورقه‌های‌سنگی به انسان‌ماهر این امکان رو دادن که در نبرد بر ضد نخستی‌سانان برای تسخیر محیط‌زیست اطراف فاتح میدان باشن. این نظریه که آیا انسان ماهر، نخستین گونه از هومنین‌ها بوده که فناوری ابزارسنگی رو به کار برده هنوز در مناقشه است، چرا ‌که در مجاورت جنوبی کپی‌گارهی هم با قدمت ۲٫۶ میلیون سال، ابزار سنگی کشف شده‌.)

(تصویر 1) بازسازی تصویر یک هوموهبیلیس.

این انسان ماهر از حدود 5/2 میلیون سال تا یک میلیون و ششصد هزار سال پیش در شرق افریقا زندگی می‌کرده‌اند که پس از آن « هومو‌ اِرکتوس‌ها» جانشین  هوموهبیلیس‌ها می‌شوند و آنان نیز از یک میلیون و ششصد هزار سال قبل تا زمانی بین 400 تا 200 هزار سال پیش زندگی کرده‌اند. این انسان‌ها در آفریقا، آسیا و اروپا پراکنده بوده‌اند.

(تصویر دو) بازسازی تصویر هومواِرکتوس.

پالئولیتیک میانه از حدود 200 هزار سال پیش آغاز شده و در حدود 60 تا 50 هزار سال پیش پایان یافته و در این دوره انسان‌های «نئاندرتال» ظهور کرده و در اروپا و آسیا پراکنده شده‌اند.

پالئولیتیک جدید از 60 هزار سال پیش با ظهور انسان‌های هوشمند یعنی «هوموساپینس‌ها» آغاز می‌شود  که اجداد انسان‌های امروزی هستند و در تمام کره‌ی زمین پراکنده شدند. (نکته: هوموساپینس‌ها به احتمال بسیار زیاد از مدت‌ها قبل از این هم وجود داشتن، ولی قدیمی ترین اثری که ازشون کشف شده برای 60 هزارسال قبل هست.)

(تصویر سه) از هوموساپینس.

راز پیش از تاریخ با کشف نقاشی‌های غاری گشوده شد. واقعه‌ی عظیمی که آگاهی ما را درباره‌ی امکانات عظیمی که در پیش از تاریخ نهفته است، بیشتر می‌سازد. این نخستین کشف بزرگ هنر پیشاتاریخی انسان، اثبات نمود که دوران پیشاتاریخی جوهره‌ی انسان امروزی را ساخته است. نخستین نقاشی غاری در محلی به نام «آلتامیرا» در شمال اسپانیا کشف شد. زمانی که «سنیور مارسلینود سوتوئولا» در آن ناحیه گردش می‌کرد، غاری را در آن جا مشاهده کرد. از هزاران سال پیش سنگ‌هایی افتاده، در غار را بسته بود و رسوبات درز میان سنگ‌ها را بسته و محکم کرده بودند؛ گویی به دور آن مهر زده باشند. در نتیجه‌ی دینامیت‌هایی که برای خراب کردن ساختمانی در آن نواحی به کار بردند، ناگهان سنگ‌های دهانه، پس رفت و غار نمایان شد. سه سال بعد، هنگامی که «سوتوئولا» برای تماشا به درون غار رفت نظرش متوجه علامات عجیبی شد که بر دیوارهای غار نقش شده بود. یک روز دختر کوچکش نیز همراه او به غار رفت و چون مانند پدرش ناچار نبود سرش را خم کند تا به سقف غار نخورد، چشمانش را متوجه سقف ساخت و در آنجا نقش یک گاو وحشی نظرش را جلب کرد و چون دقت کرد، دید بسیار خوب رسم و رنگ‌آمیزی شده است. پس از آن، سقف و دیوارهای غار را مورد دقت قرار دادند و نقاشی‌های فراوان دیگری در آن یافتند. در سال 1880 «سوتوئولا» گزارشی از مشاهدات خود را انتشار داد. باستان‌شناسان گزارش او را، با شکی که از نشانه‌های ایشان است، مطالعه کردند و سپس یکی از این دانشمندان از غار دیدن کرد. درنهایت نتیجه این شد که گفتند این نقوش تقلبی است، و این تفکر به مدت سی سال به همین شکل باقی ماند. 

(تصویر 4) یکی از نقاشی‌سنگ‌های آلتامیرا.

ولی در سال 1896 در پرنوپر از ولایت ژیروند فرانسه، نقاشی‌هایی کشف شد که بخش‌هایی از سطح‌شان را ته نشست‌های آهکی پوشانده بود و لازمه‌ی تشکیل این ته‌نشست‌ها نیز سپری شدن چندین هزار سال از آفرینش نقاشی‌های مزبور بوده است. این نقاشی‌ها، نخستین نقاشی‌هایی بودند که از سوی کارشناسان  به عنوان نقاشی هایی معتبر شناخته شدند. 

(تصویر 5) یکی از نقاشی‌سنگ‌های پرنوپر.

از اینجا بود که ارتباط دنیای مدرن با پیشا تاریخی توسط نقاشی‌های انسان عصر پیش از تاریخ برقرار شد؛ این کشف بزرگ دریچه‌ای بود به دنیای هنر پیش از تاریخ. مطالعه‌ی این آثار دریچه‌های دیگری از شیوه‌ی زندگی، افکار و عقاید انسان پیش از تاریخ آشکار کرد. «در کشفیات دهه‌های 1980 و1990 مشخص شد که سنگ‌نگاره‌های عصر یخ‌بندان، اصولا در فضای باز صورت می‌گرفته و احتمالا بر اثر تغییرات آب و هوایی بخش بزرگ آن‌ها در طول هزاره‌ها از بین رفته‌اند و تعداد کمی در غارها محفوظ مانده‌اند که تاکنون توسط سایت‌های متعددی در اسپانیا، پرتقال و فرانسه مورد شناسایی قرار گرفته‌اند که بیش از صدها تصویر را شامل می‌شوند.» 

(تصویر 6) یکی از سنگ‌نگاره‌های خمین.

معمولا دانشمندان و باستان‌شناسان، زمان نقاشی‌های غاری را به «پارینه‌سنگی جدید» استناد می‌کنند. (به جای واژگان نقاشی غاری، از واژه‌ی غارنگاره هم استفاده می‌کنن.) غارنگاره‌ها که در اروپا و دیگر نقاط جهان بین 40 تا 10 هزار سال پیش در پالئولیتیک میانی، زمانی که جهان از نظر آب و هوایی در حال تغییر بود، توسط انسان‌های مدرن یا هموساپینس‌ها ترسیم شدند. (نکته: من بر اساس منبعم نوشتم هموساپینس‌ها، ولی به نقل از یه مستند نشنال‌جوگرافی جدیدا کشف شده که به احتمال بسیار زیاد این نقاشی‌ها می‌تونه کار تئاتدرتال‌ها هم بوده باشه و زمانش خیلی قدیمی‌تر این حرف‌هاست.)

بر اساس جدیدترین اطلاعات باستانشناسی، هموساپینس‌ها قبل از 60 هزار سال پیش وارد اروپا شدند.(Clottes, 2008)  در حقیقت انسان نخستین از آفریقا مهاجرت کرده و پس از طی مسـافت‌های طولانی از طریق خاورمیانه وارد اروپای شرقی و سپس به اروپای غربی رسیده‌اند. هموساپینس‌ها اجداد  انسان‌ امروزی به حساب می‌آیند و از نظر فیزیکی و حجم و ظرفیت مغز با ما شباهت بسیار دارند. زمانی که انسان هموساپینس در این دوره ظهور کرد، این نوع انسان، آخرین گونه از خانواده‌ی انسان‌تباران بوده است.

البته این که چه بر سر انسان نئاندرتال آمده هنوز یکی از بزرگ‌ترین راز‌های بشریت است، ولی به احتمال بسیار زیاد نژاد آن‌ها با انسان هوموساپینس ترکیب شده و باهم زادولد کرده‌اند. مطالعات دی‌ان‌ای انسان امروزی نشان داده که در خود دی‌ان‌ای نئاندرتال‌ها را هم به همراه دارند و بسیاری از توانایی‌های انسان هوموساپینس «مثل سخن گفتن، نقاشی کشیدن، ابزار ساختن و داستان سراییدن» در حقیقت برای انسان تئاندرتال بوده است.

در بین غارهای متعددی که از سراسر اروپا کشف شده، غار چاوت قدیمی‌ترین غار شناخته شده است، که در سال 1994 در جنوب فرانسه کشف شد. نقاشی‌های موجود در این غار تمام سنت‌های نقاشی‌سنگ‌های عصر یخبندان را داراست؛ و این سنگ‌نگاره‌ها دارای طراحی بیش از 440 حیوان آن دوران از پالئولیتیک فوقانی است. آزمایش کربن تاریخ این نقاشی‌ها را بین 32 تا 30 هزار سال قبل مشخص کرده. این داده‌ها نشان  می‌دهند که تغییرات آب و هوایی در آغاز دوره‌ی جدید پالئولیتیک همراه با ظهور انسان هموساپین (انسان‌هوشمند) موجب شده تا انسان با آگاهی و هوشمندی، با پدیده‌های طبیعت پیوند بیشتری داشته و افزایش شناخت انسان از طبیعت موجب شکل‌گیری هنرهای غاری شده باشد.


(تصویر 7) یکی از سنگ‌نگاره‌های غار چاوت؛ دو کرگدن در حال مبارزه.


(تصویر 8) یکی از سنگ‌نگاره‌های غار چاوت.


(تصویر 9) یک زن نئاندرتال.


تصویر آخر، این زن نئاندرتال خیلی برام عجیبه. انگار که نئاندرتال‌ها هنوز هم در کنار ما هستن.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد