کمدی وحشت یا گریم کمدی چیست؟ و چه جایگاهی در تاریخ ادبیات، بهویژه «ادبیات نمایشی» و «هنرهای نمایشی» دارد؟
گریم کمدی که به آن کمدی سیاه، کمدی تاریک، کمدی عبوس، کمدی تلخ و کمدی وحشت نیز میگویند، نوعی کمدی است که از طنز تاریک، بیمارگونه یا گروتسک برای ریشخند موقعیتهای جدی یا تراژیک استفاده میکند. این ژانر از کمدی بیشتر دارای «کنایه، طنز، تقلید، مسخرگی، از ریختافتادگی و خشونت» برای آفرینش تضاد و خنده است. کمدی وحشت یا گریم کمدی را میتوان، نوعی کاتارسیس دانست؛ راهی برای کنارآمدن با واقعیتهای خشن زندگی با ریشخند آنها.
کمدی وحشت سرگذشتی بلند و دیرینه در ادبیات و نمایش دارد که به دوران باستان بازمیگردد. برخی از نمونههای کمدی وحشت را میتوان در ادبیات کلاسیک و بهویژه «نمایشنامههای آریستوفان» دید که در کمدیهای خود پندارهای سیاسی و اجتماعی زمان خود، مانند «جنگ، فساد و مذهب» را به ریشخند میگرفت. از دیگر نویسندگان این ژانر، چکامهسرای رومی «یوونال[m1] » است که اشعاری با هوای طنز سیاه سروده است و زوال اخلاقی و ریاکاری جامعه خود را مورد انتقاد قرار میدهد.
در دوران مدرن، کمدی وحشت یا گریم کمدی رایجتر و گونهگونتر شد، زیرا نویسندگان و نمایشنامهنویسان مضامین و سبکهای گوناگون طنز را بررسی کردند و بر اساس زندگی و شرایط ناگوار جهان مدرن دست به نوآوریهای پرشمار زدند.
برخی از نمونههای بارز کمدی وحشت در ادبیات نوین عبارتاند از:
· آثار جاناتان سویفت؛ او از طنز و کنایه برای افشای ستمکاری و نادانی سرشت انسان استفاده میکند؛ مانند مقالهی معروف خود «پیشنهاد مؤدبانه»[m2] ، جایی که او پیشنهاد میکند که فقرا باید فرزندان خود را در جایگاه غذا به ثروتمندان بفروشند.
· رمانهای چارلز دیکنز؛ که شرایط سخت و بیدادگریهای دوران ویکتوریا مانند فقر، جنایت و نابرابری اجتماعی را با شوخ طبعی و دلسوزی به تصویر میکشد، مانند الیور تویست، جایی که او ماجراهای یک پسر یتیم را در لندن به تصویر میکشد.
· داستانهای ادگار آلن پو؛ او وحشت و طنز را با هم ترکیب میکند تا جلوهای بیهمتا و آزاردهنده خلق کنند، مانند داستان «چلیک آمونتیلادو[m3] »، جایی که او از سرِ انتقام، داستان مردی را روایت میکند که دشمن خود را زنده در انبار شراب زندهبهگور میکند.
برخی از نمونههای چشمگیر کمدی وحشت در هنرهای دراماتیک عبارتاند از:
· نمایشنامههای ویلیام شکسپیر؛ او بیشتر یک درونمایهی وحشتافروز در دل تراژدیها و کمدیهایش برای آفرینش کاراکترها و موقعیتهای پیچیده و مهم جای میدهد؛ مانند هملت، جایی که از شوخ طبعی و طعنه برای بیان آشفتگی و جنون درونی قهرمان داستان استفاده میکند.
· نمایشنامههای برتولت برشت؛ که از بیگانگی و کنایه، برای بهچالش کشیدن پیش فرضها و احساسات مخاطب استفاده میکند. مانند اپرای سه پنی، جایی که او یک تقلید موزیکال از دنیای زیرزمینی جنایتکار و جامعه بورژوایی ارائه میدهد.
· فیلمهای گروه مانتی پایتون که از پوچی و تقلید برای ریشخند سویههای گوناگون فرهنگ و تاریخ استفاده میکردند؛ آثاری مانند «مانتی پایتون و جام مقدس»، جایی که افسانه شاه آرتور و قرون وسطی را در یک کمدی وحشت نشان میدهد.
گریم کمدی یا کمدی وحشت، با وجود دیرینگی بسیار همچنان یک ژانر دوستداشتنی و تأثیرگذار در ادبیات و نمایشنامهنویسی معاصر است، زیرا چالشها و تضادهای دنیای مدرن را منعکس میکند.
چند نمونه از آثاری که بهتازگی در ژانر کمدی وحشت نوشتهشدهاند، عبارتاند از:
· رمانهای کورت ونهگات؛ او از داستانهای علمیتخیلی و طنز برای اظهار نظر در مورد پوچی و خشونتِ درونی جنگ، سیاست و مذهب استفاده میکند، مانند رمان «سلاخخانهی شمارهی پنج»، جایی که او تجربههای سربازی را به تصویر میکشد که در «زمان و مکان» سفر میکند.
· نمایشنامههای مارتین مکدونا؛ او کسی است که از طنز سیاه و خشونت برای کشف درونمایههای هویت، اخلاق و رستگاری استفاده کرده است، برای نمونه در نمایشنامهی «مرد بالشی»، جایی است که او داستان نویسندهای را روایت میکند که به خاطر داستانهای وحشتناکش که شبیه قتلهای واقعی است، بهدست پلیس وحشی و ستمکار یک کشور دیکتاتوری بازجویی میشود.
· فیلمهای برادران کوئن؛ که از طنز و مزحکه برای آفرینش کاراکترها و سناریوهای عجیبوغریب و بهیادماندنی استفاده میکنند، مانند فیلم Fargo، که در آن جنایتی را به تصویر میکشند که در منظرهای برفی و تاریک رخ داده است.
کمدی وحشت یا گریم کمدی خالی از انتقاد نیست، زیرا ممکن است خندیدن در موقعیتهای جدی یا غمانگیز را توهینآمیز، بیاحساس یا نامناسب بدانند. برخی ممکن است استدلال کنند که کمدی وحشت رنج دیگران را بیاهمیت جلوه میدهد یا از آن سو استفاده میکند، یا حتی اینکه جهانبینی بدبینانه یا نیهیلیستی را ترویج میکند. برخی ممکن است پیامدهای اخلاقی یا مذهبی استفاده از طنز در جایگاه سازوکارِ مقابله یا قراردادن مخاطب در معرض تصاویر آزاردهنده یا خشونتآمیز را زیر سوال ببرند.
برخی دیگر از نویسندگان و نمایشنامهنویسان برجستهای که از کمدی وحشت یا گریم کمدی استفاده کردهاند، عبارتاند از:
· اسکار وایلد؛ او از شوخ طبعی و کنایه برای ریشخند ریاکاری و تظاهر جامعه ویکتوریایی استفاده میکرد؛ مانند در اهمیت جدی بودن، جایی که او پوچ بودن قراردادها و انتظارات اجتماعی از ازدواج و هویت را آشکار میکند.
· ساموئل بکت؛ او از مینیمالیسم و ابزوردیسم (مضحکگرایی و از ریختافتادگی) برای آشکار کردن بیمعنی بودن و بیهودگی وجود انسان استفاده میکرد، مانند در انتظار گودو، که در آن چشمبهراهی بیپایان و بیهوده دو ولگرد را برای کاراکتری مرموز به تصویر میکشد، کاراکتری که هرگز نمیرسد.
· جوزف هلر؛ او از طنز و پارادوکس برای انتقاد از پوچی و بیرحمی جنگ، بوروکراسی و سرمایهداری استفاده میکرد. مانند رمان تبصره 22 یا Catch-22، که در آن او قوانین و موقعیتهای غیرمنطقی و متناقضی را به تصویر میکشد، جایی که سربازان را در یک چرخه باطل جنگ به دام میاندازد.
· تام لرر؛ (در موسیقی) او از طعنه و کنایههای موسیقایی برای بیان دیدگاهش در مورد پندارهای سیاسی و اجتماعی زمان خود استفاده میکرد؛ مانند جنگ هستهای، آلودگی، نژادپرستی و مذهب؛ مانند The Vatican Rag، جایی که او مدرنسازی کلیسای کاتولیک را با پیشنهاد یک تودهای به سبک جاز به سخره میگیرد.
· ولفگانگ بورشرت؛ او را به سادگی و به صورت چکیده نمیتوان بیان کرد! سبک ادبی ولفگانگ بورشرت، بهویژه در نمایشنامهاش «Draußen vor der Tür» که به انگلیسی «The Man Outside» یا «مردِ بیرون» و به فارسی آن را «بیرون پشت در» ترجمه کردهاند، را میتوان در جایگاه یک کمدی وحشت یا گریم کمدی دانست، کاری که از راهِ به تصویر کشیدن راستین واقعیتهای پس از جنگ که با طنز سیاه درهمتنیده است، دیده میشود. نوشتههای او بیشتر آسیبها و مضحکههای جنگ را بازتاب میدهد، جایی که مایهها و گوهرههای کمدی نه برای سرگرم کردن، بلکه برای تأکید بر شرایط تراژیک کاراکترهای او استفاده میشوند. کاراکترهای بورشرت، از جمله بکمن در «مردِ بیرون»، خود را در موقعیتهایی میبینند که آنقدر افراطی و سورئال هستند که با کمیک هم مرز میشوند، با این حال حس ژرفی از ناامیدی و سرخوردگی در روایت وجود دارد. کمدی وحشت در آثار بورشرت از کنار هم قرار گرفتن امر پیشپاافتاده با امر هولناک، پیشپاافتاده با امر ژرف و پیشپاافتاده با امر وجودی، ناشی میشود. ویژگی سبک او با زبانی صریح و مستقیم است که احساسات خام و واقعیت تلخ دوره پس از جنگ را به تصویر میکشد. طنز در آثار او ظریف است و اغلب ناشی از تعاملات شخصیتها و پوچ بودن موقعیتهای آنهاست، که بیهودگی و بحران وجودی را که افراد در دنیایی که به طور غیرقابل برگشتی توسط جنگ تغییر کرده است، برجسته میکند. استفاده بورشرت از کمدی وحشت یا گریم کمدی در جایگاه یک مکانیسم مقابلهای برای شخصیتها و شاید مخاطب عمل میکند و اجازه میدهد تا لحظهای از سختی واقعیت خلاص شود و بهطور همزمان مخاطب را با حقایق تلخِ شرایط انسانی مواجه کند. این ابزار قدرتمندی است که بورشرت از آن برای تعامل با مخاطب در سطح احساسی عمیقتری استفاده میکند و باعث میشود که آنها درباره پوچ بودن جنگ و پیامدهای آن فکر کنند.
فردریش دورنمات، نمایشنامهنویس و رماننویس سوئیسی، بهخاطر سبک ادبی متمایزش که اغلب عناصر کمدی را با لحنی تلخ یا تراژیک ادغام میکند، مشهور است و از این رو او را نویسندهای میدانند که در سرزمین کمدی وحشت زندگی میکند. ویژگی کارهای او «حس تراژیکِ کمدی» است، جایی که جنبههای کمدی از پوچی و پارادوکس وجود انسان ناشی میشود.
رویکرد دورنمات به ادبیات بهشدت تحتتأثیر این باور بود که در دنیای مدرن، تراژدی در شکل ناب آن دیگر امکانپذیر نیست. در عوض، او جهان را آشفته میدید و باور داشت که افراد اغلب در برابر نیروهای غیرشخصی مانند پول و فناوری ناتوان هستند. این دیدگاه او را به آفرینش آثاری سوق داد که تلفیقی از کمدی و تراژدی است و بیشتر آنها در جایگاه «تراژیکمدی» یاد میشوند.
نمایشنامههای او، مانند «بازدید» و «فیزیکدانها»، این سبک را به وضوح به نمایش میگذارد. بازدید که در فارسی به «ملاقات بانوی سالخورده» ترجمه شده و «فیزیکدانها» فراوان از درونمایهها و گوهرههای طنزی هستند که بازتاب دیدگاه انتقادی او از مادیگرایی و زوال اخلاقی جامعه است. در همینحال درامهای دورنمات فقط برای سرگرمی نیستند؛ آنها فکر را برمیانگیزند و مخاطب را به اندیشه در مورد وضعیت انسانی و مضحک بودن زندگی دعوت میکنند.
بهطور خلاصه، سبک ادبی دورنمات ترکیبی بیهمتا از کمدی، وحشت و تاریکی است که بازتابدهنده دیدگاه او است که تجربه مدرن بیش از آن مضحک و پیچیده است که نمیتوان آن را تنها با تراژدی سنتی در دید گرفت. آثار او بهدلیل توانایی آنها در استفاده از کمدی وحشت، برای کشف مضامین جدی و نقد هنجارهای اجتماعی قابل توجه هستند.
فریدریش دورنمات آثار گوناگونی در ژانرهای مختلف از جمله نمایشنامه، رمان و مقاله نوشت.
برخی از آثار برجسته وی عبارتاند از:
- فیزیکدانها: نمایشی طنز که به بررسی مسئولیتهای اخلاقی دانشمندان میپردازد.
- بازدید: (ملاقات بانوی سالخورده) یک تراژیک کمدی که به موضوعات عدالت، انتقام و قدرت فاسدکننده و پول میپردازد.
- رومولوس کبیر: کمدی تاریخیِ غیرتاریخی است که به آخرین روزهای امپراتوری روم میپردازد.
- قاضی و جلادش: رمان جناییِ فلسفی که به بررسی یک پرونده قتل پیچیده میپردازد.
- پیمان: رمان جنایی دیگری که انتظارات سنتی این ژانر را زیر و رو میکند.
- بازی استریندبرگ: اثر شاخص دیگری از فردریش دورنمات است. این اقتباسی از «رقص مرگ» نوشتهی آگوست استریندبرگ است که از دیدگاه دورنمات دوباره به تصویر کشیده شده است. این نمایشنامه کاوش شدید نسخه اصلی از یک رابطه پر سر و صدا را حفظ میکند، اما آن را با ترکیب شناختهشدهی دورنمات از طنز سیاه، کمدی وحشت و تفسیر وجودی القا میکند. این یک نمونه قدرتمند از نحوه تفسیر مجدد آثار کلاسیک برای بازتاب مسائل معاصر و تحقیقات فلسفی خود است.
این آثار ترکیب بیهمتای دورنمات از کمدی وحشت، طنز سیاه و ژرفای فلسفی را به نمایش میگذارند، که بیشتر دیدگاه انتقادی او را در مورد موضوعاتی مانند قدرت، اخلاق و شرایط انسانی بازتاب میدهند.
کمدی وحشت یا گریم کمدی، بسته به شخصیت، روحیه و زمینههای فرهنگی – سیاسی – اجتماعی آدمی، میتواند با راههای گوناگونی بر احساسات و اندیشه، کارگر شود. کمدی وحشت میتواند با کاهش تنش یا اضطراب ناشی از موقعیتهای جدی یا غمانگیز، احساس «آرامش» یا «دلآرامی» در مخاطب ایجاد کند. این ژانر همچنین میتواند کمک کند تا مخاطب با مشکلات یا ترسهای خود کنار بیاید و آنها را کمتر تهدیدکننده یا طاقتفرسا ببیند. کمدی وحشت همچنین میتواند با تحریک حس شوخطبعی و نوآوری در آدمی، حال «سرخوشی» و «خرسندی» برای مخاطب ایجاد کند و همچنین میتواند انتظارات و دیدگاههای آدمی را با ارائه سناریوها یا نتایج غیرمنتظره یا ناهمگون به چالش بکشد. از طرف دیگر گریم کمدی میتواند با قرار دادن مخاطب در برابر نمایهها یا جایگاههای ساختگی یا خشونتآمیز، در او حال «سخت تکان خوردن» (شوک) یا «پریشانی» بهوجود آورد؛ همچنین میتواند مخاطب را با دوراهیها یا تضادهای اخلاقی یا زیستی روبرو کند و اینچنین اندیشه و حال او را بشوراند و برانگیخته کند. (تحریک کند.) گریم کمدی یا کمدی وحشت میتواند با افشای راستی یا کنایهزدن در پشت جایگاههای جدی، تراژیک یا غمزده، احساس روشنی یا در دل افکندن در مخاطب ایجاد کند. این ژانر همچنین میتواند آدمی را به اندیشهی انتقادی و کندوکاو در مورد پندارها یا جستارهایی که مورد ریشخند، زهرخند یا هجو قرار میگیرند، تشویق کند. کمدی وحشت بسته به گزینشهای شخصی، زمینههای فرهنگی و ارزشهای اخلاقی کسان گوناگون، میتواند بر شخصیتهای گوناگون، به شیوههای فراوانی کارگر شود.
کمدی وحشت یا گریم کمدی اصطلاحی گسترده است که هر نوع کمدی وحشتآور یا ترشرو را دربر میگیرد و از یک کمدی تاریک، بیمارگونه یا گروتسک برای ریشخند موقعیتهای جدی، غمانگیز یا تراژیک استفاده میکند؛ ایندرحالی است که طنز سیاه و طنز کشنده (چوبهی دار) دو زیرگونهی کمدی وحشت هستند که بر موضوعاتی ویژه تمرکز دارند.
طنز سیاه، یک گونه از کمدی وحشت است که به موضوعاتی تابو مانند مرگ، خشونت، جنگ، بیماری یا ستمکاری میپردازد و بیشتر درآن برای ایجاد تضاد و خنده، از کنایه، طنز، تقلید یا مضحکه و از ریختافتادگی استفاده میشود. از طنز سیاه میتوان برای افشای ستمکاری، نفهمی و بیخردی جوهرهی انسان یا به چالش کشیدن پیشفرضها و احساسات مخاطب استفاده کرد.
از طرف دیگر، طنز کشنده (در انگلیسی: چوبهدار) گونهای از کمدی وحشت است که به شکلی ویژه به مرگ یا موقعیتهایی که یادآور مردن هستند، مربوط میشود. این زیرگونه بیشتر از شوخطبعی، طعنه یا اغراق برای کنار آمدن با واقعیتهای خشن زندگی استفاده میکند. شوخ طبعی طنز کشنده میتواند برای کاهش تنش یا اضطراب ناشی از موقعیتهای جدی یا غمانگیز، یا برای بیان احساس پدافند یا سرپیچی استفاده شود. برای نمونه یک روایت از طنز کشنده را اینجا بیان میکنیم: «مردی از کما بیدار میشود. همسرش لباس مشکیاش را عوض میکند و با عصبانیت میگوید: من واقعا نمیتوانم در هیچکاری روی تو حساب کنم، میتونم.!؟».
چند نمونه از طنز سیاه:
· آثار جاناتان سویفت؛ او از طنز و کنایه برای ریشخند ریا، دورویی و ستمکاری جامعه خود استفاده میکرد، مانند پیشنهاد مؤدبانه (A Modest Proposal)، اثری که درآن او پیشنهاد میکند، فقرا فرزندان خود را در جایگاه غذا به ثروتمندان بفروشند.
· فیلمهای برادران کوئن؛ آنها از کنایه و مسخرگی برای آفرینش کاراکترها و سناریوهای عجیب، شگفتانگیز و بهیادماندنی استفاده میکنند. از جمله در Fargo که آنها جنایتی را به تصویر میکشند که در منظرهای برفی و تاریک رخ داده است.
چند نمونه از طنز کشنده (چوبهی دار):
· نمایشنامههای مارتین مکدونا، او بیشتر از غم و رویدادهای فاجعهآفرین و کشنده، برای آفرینش کاراکترها و طرح پیچیدهی آثار خود استفاده میکند. مانند فیلم «در بروژ» یا نمایشنامهی «غرب غمزده».
· آهنگهای تام لرر، او از طعنه و کنایههای شاعرانه و موسیقایی برای اظهار نظر در مورد چالشها و پندارهای سیاسی و اجتماعی زمان خود استفاده میکرد. مانند جنگ هستهای، آلودگی، نژادپرستی و مذهب، مانند The Vatican Rag، جایی که او مدرنسازی کلیسای کاتولیک را با آواز به ریشخند میگیرد.
در نهایت نتیجه اینکه... گریم کمدی یا کمدی وحشت نوعی بیان همهکاره و توانمند است، زیرا همانطور که ما را میخنداند، به اندیشه نیز وامیدارد.! این ژانر همچنین میتواند با نشاندادن شوخطبعی و امید در تاریکترین موقعیتها به ما کمک کند تا با مشکلات و بدبختیهای زندگی کنار بیاییم. کمدی وحشت نهتنها یک ژانر، بلکه یک دیدگاه است، نگاهی به جهان با نگاهی انتقادی و خلاق.