باربدنامه (پژوهش و یادداشت)

باربدنامه (پژوهش و یادداشت)

پژوهش‌ها و یادداشت‌های من در زمینه‌های فرهنگ (هنر و ادبیات)، هنر و ادبیاتِ دراماتیک، انسان‌شناسی و اسطوره...
باربدنامه (پژوهش و یادداشت)

باربدنامه (پژوهش و یادداشت)

پژوهش‌ها و یادداشت‌های من در زمینه‌های فرهنگ (هنر و ادبیات)، هنر و ادبیاتِ دراماتیک، انسان‌شناسی و اسطوره...

تئاتر شورایی آگوستو بوآل چه بود و چطور پدید آمد.

همون‌طور که در دو مقاله‌ی قبلی به مدرنیسم در هنر و پرفورمنس‌آرت پرداختیم، دیگه وقتش شده برای هم‌راستایی با این موضوع، و چگونگی گذر از مدرنیسم تا رسیدن به پست‌مدرنیسم در تئاتر از تئاتر شورایی و آگوستو بوآل پرده برداریم. چرا که تئاتر بوآل از بسیاری نظرها همون ویژگی‌هایی رو داشت که پرفورمنس‌آرت به اون‌ها رسیده بود؛ مثل یاری گرفتن از مخاطب در خلق، یا دوری از پیوستگی‌های کلاسیک در ساختار، ساختمان و طرح، همراهی تئاتر با ویژگی‌های هپنینگ و نگاه سیاسی این سبک...
حقیقت اینه که آگوستو بوآل یک معجزه خلق کرد، معجزه‌ای که به معنی واقعی کلمه زندگی بسیاری از مخاطبینش رو دست‌خوش تغییر کرد.
(پ‌ن: مثل همیشه منابع رو اینجا نمی‌گذارم، ولی اگه علاقه داشتید پیام بدید تا منابعی جهت مطالعه بهتون معرفی کنم.)

کارگردانان کمی هستند که در مورد تاثیر تئاتر بر تغییرات اجتماعی، همچون آگوستو بوآل با عملگرایی مبتکرانه به کندوکاو پرداخته باشند. آگوستوبوال تئاتر را فراتر از سیستم اجرایی معمول آن می‌دید و معتقد بود که تماشاگر در تئاتر باید خود عنصری فاعل باشد. بوال در تئاتر شورایی خود فرقی میان تماشاگر و گروه اجرایی نمی‌دید و خواهان آن بود که تماشاگر همان قدر که بیننده است، به همان میزان هم اجراگر باشد.

بوال در طول زندگی‌اش شاهد انتخابات دهه‌ی 1960، کودتای 1964 و سرکوب‌های بعد از تصویب قانون AI-5 در سال 1968 بود. او در سال 1971 دستگیر، شکنجه و تبعید شد. جذابیت تئاتر بوآل، ناشی از ارتباط موجود بین شیوه‌ی کار او و تغییرات شرایط سیاسی است: او به تبع تغییر شرایط سیاسی در جامعه، سبک تئاتر را دگرگون می‌کند تا بتواند خود را با محدودیت‌های جدید تحمیل شده از سوی دولت سازگار کند. بوال عقیده دارد تئاتر به معنی دقیق کلمه یک اسلحه است. بحث در مورد فقر یا بیان اعتراض برای او کافی نیست؛ او می‌خواهد از تئاتر برای مبارزه‌ی عملی با فقر استفاده کند. استفاده‌ی صحیح از سلاح‌ها شرط رسیدن به نتیجه مطلوب در جنگ است. به همین دلیل بوال نمی‌تواند از تئاتر صرفا به عنوان ابزاری انتزاعی برای اعلام اعتراض روشنفکرانه استفاده کند. تئاتر او وسیله‌ای برای بازسازی روانی و هویت توده‌های کنار گذاشته شده بود.

هنگامی که بوال با مردم فقیر و فرودست جامعه به اجرای تئاتر شورایی می پرداخت، بعد از شورا، مردم اکثرا روش‌های تئاتر بوآل را در زندگی‌شان به کار می‌بستند. از تکنیک‌های او برای تمرین موقعیت‌هایی استفاده می‌کردند که آن‌ها را در مقابله با واقعیت و کنش‌گری توانمند می‌ساخت. 

  

بوآل با این‌که به رنج‌ها و سرکوب‌ها می‌پرداخت اما بازی‌گوش نیز بود. به همین خاطر سیستمی برای تئاترش طراحی کرد به نام جوکر. آگوستو بوال مردی شاعر مسلک و سخاوتمند بود که می‌خندید، درباره‌‌ بینی بزرگش شوخی می‌کرد و هنگام کار تئاتر بازی‌گوش بود. این‌ها از او کاراکتری می‌ساخت که نام آن را جوکر گذاشته بود؛ شخصی که جایگزین کارگردان و تسهیل‌گر رابطه‌ی دو سویه‌ی صحنه و تماشاگر است. و بوآل خود نخستین جوکری بود که تسهیل‌گر را به بازدارنده و بخشنده‌گی را به انحصار طلبی ترجیح می‌داد؛ و به قول دکتر برنت بلر بوآل رفیق بود نه رقیب.!

لبخند شیرین‌ترین راه معنا دادن به زندگی است، حتی بیش‌تر از گریه و خنده. جوکر بودن یعنی ایستادن و لبخند زدن در مقابل انزوا، حسادت، انفعال، بی عدالتی، سرکوب و آن هم در حالی که اجراکننده می‌پرسد چرا و به چه علت.؟ آیا راهکار دیگری هم وجود دارد.؟ و آن‌چه که ما می‌دانیم مهم نیست، آن‌چه که انجام می‌دهیم مهم است؛ پس بستر انجام و آزمایش راه‌کارهای دیگری را فراهم می‌کند. بوال جوکر بودن را دوست داشت و به عنوان جوکر آثار مختلف تئاتر شورایی بود که او خود بازی‌گوشش را در تعامل با تماشا‌ - ‌بازیگران نمایان می‌کرد و راه های جدید برخورد با مشکلات قدیمی را امتحان می‌کرد. اما بازی‌گوشی و لبخندزدن برای کسی که بخشنده نیست کاری دشوار است. بخشندگی ارزش مهمی است که اگر به اختناق برسد، انحصارطلبی افراد را به ویرانی و شکست می‌کشاند و کینه، خشونت و رقابت در دل آن‌ها رخنه می‌کند. بخشش به ما کمک می‌کند در تصمیم‌گیری‌های دشوار درست‌تر عمل کنیم. هرکدام از ما باید بدانیم موقعیت‌هایی فرا می‌رسند که انسان نیاز به بخشوده شدن دارد، پس او باید شهامت پذیرفتن این مسئله را نیز داشته باشد.

آگوستوبوال بسیار بخشنده بود. او برای کار کردن با مردم عادی به جاهای مختلف سفر می‌کرد. و به همین خاطر با مردم بیشتر کشورهای دنیا و شرایط زندگی آنها آشنا بود. بوآل خود در مصاحبه‌ای می‌گوید: «در آمریکای لاتین بیش ترین علت مرگ، از گرسنگی است و در اروپا به علت اوردوز مواد مخدر. اما مرگ در هر شکلی که بیاید باز همان مرگ است. من با اندیشیدن به رنج‌انسانی که تصمیم گرفته به جای پایان دادن به ترس خود از تنهایی یا پوچی، زنده‌گی‌اش را تمام کند، مصمم شدم که با این نوع تازه از ستم‌دیده‌گی کار کنم و اهمیتش را نادیده نگیرم.»

آگوستو بوآل تئاتر موسوم به تئاتر رنجدیدگان (ستمدیدگان) یا تئاترشورایی را طی دهه 1950 و 1960‌ توسعه‌ بخشید. در تلاش برای تبدیل‌ مونولوگ‌های‌ اجراهای سنتی‌ به‌ دیالوگ‌ بین مخاطب و صحنه، بوآل‌ انواع تئاترهای برهم‌کنشی را آزموده است. پیش فرض او بر این مبنا بود که‌ دیالوگ‌ عمومیت داشته و کنشی طبیعی بین تمامی‌ انسانهاست؛ همه‌ انسان‌ها‌ تمایل‌ و قابلیت برقراری دیالوگ‌ را‌ دارند و این‌که وقتی یک دیالوگ به مونولوگ تبدیل می‌شود، پیامد آن رنج است. پس تئاتر، ابزاری استثنایی‌ است‌ برای‌ تبدیل مونولوگ به دیالوگ. خود بوآل در‌ این‌باره‌ می‌گوید: با وجود‌ اینکه‌ بعضی ها‌ (گروه اجرا) تئاتر را شکل می‌دهند؛ اما ما همه (گروه اجرا و تماشاگران) تئاتر هستیم. بوآل برای رسیدن به نتیجه، اشکال مختلفی از کارگاه‌های تئاتری را آزمود با این هدف که نیازهای همه‌ اقشار مردم برای تاثیرگذاری برهم، برقراری دیالوگ، تفکرات انتقادی، کنش و تفریح را بتواند دریابد. به این دلیل شکل‌های تئاتر میدانی، تئاتر تصویر، تئاتر پلیس در سر و نمایش گسترده رنگین‌کمانی‌ از‌ آرزوها، طراحی شدند تا مخاطب را به سوی رابطه‌ای فعال با رویدادهای نمایشی سوق دهند. با این کار، کارگاه‌ها تبدیل به مکان‌های آموزشی می‌شوند برای فعالیت؛ نه تنها در‌ همین‌ اشکال نمایشی، بلکه در زندگی واقعی.

تئاتر شورایی بوال یا کارگاه رنج‌دیدگان، شامل سه نوع فعالیت می شود؛ نخست اطلاعات پیش‌زمینه‌ای نسبت به تئاتر‌ رنج‌ است و تجارب گوناگونی به وسیله‌ی‌ پیش‌برندگان کارگاه، یا آن گونه که بوآل ترجیح می‌دهد بگوید: "سنگ‌اندازها" ارایه می‌شود. هر چند چنین اطلاعاتی آغازگر کارگاه نمایش هستند؛ اما در جای‌جای بازی‌ها و تجربیات‌ به‌طور‌ پراکنده استفاده می‌شوند. به‌ علاوه‌ گروه، گاه گردهم جمع می‌شوند تا درباره واکنش‌ها به بازی‌ها بحث کنند و یا سئوالاتی را درباره‌ی روش‌های مختلف مطرح کنند. دومین فعالیت بازی‌ها هستند. بازی‌ها کنش و واکنش‌های فیزیکی هستند برای‌ درگیر‌ کردن ما نسبت به شنیدن حـقیقی آنچه گوش می‌کنیم، حس کردن واقعی آنچه لمس می‌کنیم و دیدن راستین آنچه تماشا می‌کنیم. انبار بازی های تئاتر رنج بوآل تا بیش از 200 بازی‌ و تجربه‌ را در‌ خود جای داده است.

چند سال پیش هنرمندان‌ مرکز تئاتر بوآل در پاریس به صورتی روشمند، تمامی این بازی‌ها‌ را‌ آزموده‌اند‌ که البته این کار حدود دو سال به طول انجامید. در نهایت این بازی‌ها برای به اوج ‌‌رساندن‌ احساسات و ضابطه‌مند کردن بدن به کار می‌روند تا انسان را از رفتارهای عادت‌ گونه‌ دور‌ سازند و به سوی حرکت و ورای تفکرات و واکنش‌های عادت گونه سوق دهند. همچنین در این بازی‌ها‌ انسان به‌طور فعال با شرکت‌کنندگان دیگر درگیر می شود و روابط و اعتماد خود را توسعه‌ می‌دهد و اوقات خوشی را‌ می‌گذراند‌. در آخر، زمینه فعالیت سوم با تمرین‌های منظم سروکار دارد. با توجه به این که این فعالیت‌ها در زمان‌های بازی و یا تجربه شکل می‌گیرند و به نوعی زمینه‌ای مبهم به شمار می‌رود؛ اما تمرین‌ها‌ به گونه ای فرموله شده‌اند تا دورنمای خاص از عملکرد تئاتر رنجدیدگان را مثل تئاتر میدانی، تئاتر تصویر، رنگین‌کمان آرزوها و غیره برجسته سازند. به علاوه مخاطب نه تنها دعوت می‌شود تا راه حل‌ها‌ و امکانات‌ جدید را به تصور در آورد، بلکه به‌طور فعال در آن مشارکت دارد.‌ ‌درست مثل یک مباحثه برای حل مشکلات انسان ها، بینش‌های بسیار تاثیرگذار از آینده، فعالیتهای بدنی، اعتماد ورزی و تفریح، با هم یک جا گردآورده‌ شده‌اند‌ تا تحرکات درونی شخصی سالم را ایجاد کنند. مهمتر آن که انسان به طور شفاف، منبع آزادی‌های متقابل خود می‌شود.



آگوستو بوآل در حین اجرای تئاتر ستمدیدگان در شهر نیویورک. کلیسای ریور ساید، ۱۳ می، ۲۰۰۸.

ادامه‌ی همان اجرا در نیویورک، سال 2008.


آگوستو بوآل، نیویورک، سال 2008.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد